جايگاه جوانان در اسلام
Views: 10484
جايگاه جوانان در اسلام
مهم ترين پايه هاي اصلاح وتربيت وايجاد شخصيت انساني واجتماعي جوانان هستند وبي ترديد هدف از اين تربيت وآمادگي آن است كه جوانان از هر نظر اعم ازروحي ، عقلي، شخصيتي وجسمي وغيره به كمال خود برسند . جوانان با اين همه تربيت همه جانبه براي حمل امانت واداي مسئوليت توانا تر ميشوند والتزام وپايبندي شان به اصول وارزش ها محكم تر ميشود ديگر ذلت وخواري را نمي پذيرند عقب نشيني نمي كنند طوفان فتنه وآشوب آن ها را با خود نمي برد وفريب فساد وشهوت را نمي خورند ويأس ونا اميدي را به خود راه نمي دهند وگام هاي شان در لغزش گاه هاي اضمحلال ونابودي نمي لغزد وهمواره ثابت قدم مؤمن ، مجاهد، با استقامت بار دعوت ومسئوليت را بر دوش مي نهند تا اينكه خداوند روح پر افتخار شان را ميگيرد ويا شربت شهادت را نصيب شان مي گرداند . جوانان ستون استوار امت اسلام راز بيداري افتخار آفرين پرچمدار وپيشتاز سپاهيان براي قله هاي سر فرازي وپيروزي بوده اند. قرآن مجيد ابراهيم بت شكن را به لقب جوان خوانده است وآن هم دقيقا در جاي كه وي بتهاي زمان را درهم شكست چنانچه در آيه 60 سوره انبياء خبر مي دهد هنگامي كه مشركان بت هاي شان را پارچه پارچه ديدند دانستند كه آن ها را ابراهيم جوان نقش بر خاك مذلت ساخته است لذا گفتند « سمعنا فتي يذكرهم يقال له ابراهيم » از جواني كه به او ابراهيم مي گفتند شنيديم كه از بت ها ياد مي كرد شكستن بت ها بايد كار اين جوان باشد جوان ديگر در قرآن مجيد حضرت يوشع پيامبر «ص» است كه در سفر علمي موسي به سمت مجمع البحرين براي يافتن خضر « ع» وعلم آموزي از وي آن حضرت را همراهي ميكرد چنانچه در آيه 60 سوره كهف خداوند بزرگ ميفرمايد« واذقال موسي لفته لاابرح حتي ابلغ مجمع البحرين او امضي حقبا» يعني ياد كن هنگامي را كه موسي به جوان همراه خود گفت دست بر دار نيستم تا به محل تجمع دو دريا برسم هر چند سال هاي را سير كنم اين چنين جوان دانا هم در عطش علمي وهم در خدمت به استاد براي جوانان ما الگوست. الگوهاي ديگر قرآني براي جوانان ياران كهف يعني اصحاب كهف هستند ، جواناني كه در روز گار ومحيطي كه كفر همه جا وهمگان را فرا گرفته بود ايمان آوردند ودر راه نابودي كفر وپيروزي عقيدة شان به مبارزة خستگي نا پذير پرداختند وبا توكل به خداوند وكارگيري درايتي كه شايستة يك جوان است پايه هاي كفر در ازهان مردم را متزلزل وعظمت ايمان را به همگان ثابت ساختند وسر انجام كه كفر زمان به نابودي ايشان كمر بست ودر حالي كه ديگر هيچ جاي براي شان پناه گاه امن نبود به انس كده وخلوتگاه غار پناه بردند وخداوند منان ايشان را به خواب سيصد ساله فروبرد تانسل هاي بعدي نيز چشم شان به مشاهده جوانان الگو ومعجزه هاي الهي روشن شود چنانچه خداوند بزرگ در آيه 13 سوره كهف در وصف شان مي فرمايد« نحن نقص عليك نبأهم باالحق انهم فتية آمنوا بربهم وزدناهم هدي » يعني ما داستان آنان را به گونه را ستين بدون كم وكاست براي تو بازگو مي كنيم ايشان جواناني بودند كه به پروردگار شان ايمان آوردند ومابر هدايت شان افزوديم جوان ديگر الگو در سيرت پيامبر مي باشد حضرت مصعب بن عمير «رض» است او در دوره جاهليت ناز دانه مادر ثروتمندش بود مادرش همه گونه لذت هاي زندگي را برايش فراهم ساخته بود چنانچه اگر وي از كوچه ميگذشت تا لحظات طولاني فضاي آن كوچه از عطر وي معطر بود مصعب «رض» آن گاه كه عزت ايمان را در يافت به زيور هدايت آراسته شد به همه آن مظاهر فريبنده وكاذب دنيا پشت پازد وزندگي زاهدانه را اختيار كرد مادرش كه از ايمان وي خبر شد به خاطر انصراف فرزندش از دين اسلام به وي هشدار داد تا تو از اسلام دست بر نداري من آب ونان نخواهم خورد تا بميرم مصعب كه ديگر اسلام از مادرش هم برايش عزيز بود به وي گفت به خدا اگر به عوض يك جان صد جان داشته باشي وهمه را نا بود سازي من از دينم دست بر دار نيستم وي اولين سفير پيامبر اسلام در مدينه منوره است او توانست در طي يكسال در مدينه منوره نور اسلام را در تمام خانه ها بتاباند وزمينه هاي هجرت آن حضرت «ص» را به خوبي فراهم كند او ازدانشمند ترين ياران پيامبر بود.سر انجام در غزوة احد براي نابودي دشمنان خدا ودفاع از پيامبر «ص» تا آخرين رمق رزميد تا آنكه جان عزيزش را قربان ساخت پيامبر «ص» كه چشم شان به جسد تكه تكه وآغشته به خاك وخون وي افتاد اشك از چشمان شان سرازير شد فرمودند به خدا او را در مكه در حالي به خاطر دارم كه شيك پوش ترين جوانان مكه بود اما به بينيد حالا در راه الله خود را به چه حال و روزي انداخته است كفن وي تمام بدن وي را نمي پوشيد چنانچه اگر پايش را مي پوشيدند سرش برهنه مي ماند واگر سرش را مي پوشيدند پايش برهنه مي ماند سر انجام سرش را پوشانده وروي پايش گياه ريختند.
اي جوانان عزيز در شرايط حاضر كه دشمنان امت ما سخت در تلاش اند تا با ارائه الگوهاي فاسد ونمايش فيلم ها ، سريال ها وبر نامه هاي گوناگون براي جوانان ما ايشان را از لباس تقوا عاري وگوهر عفت وپاك دامني را از آنان بربايند چه نيكوست تا جوانان ما به منظور حراست وپاسداري هر چه بهتر از ارزش هاي سعادت آفرين شان بيشتر از گذشته به الگوهاي كه پرودگار منان در كتاب هدايتش آن ها را بسان ستارگان درخشان در مسير راه جوانان ما به درخشيدن گذاشته اقتدا نمايند واز رنگ خدا پسندانه ايشان رنگ بريزند.