نهی از موالات کفار
Views: 4155
نهی از موالات کفار
الحمد لاهله والصلوة لاهلها اما بعد:
قال الله الحکیم: (لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً ۗ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ) « آل عمران – 28»
ترجمه: نگیرند مسلمانان کافران را دوست بغیر از مؤمنین وهر کسی که این کار را بکند پس نیست او را با خدا هیچ رابطه ای مگر آنکه از ایشان پرهیز کردنی وخداوند شما را از خود می ترساند وبه سوی خداست باز گشت.
توضیح چند لغت: اولیاء جمع ولی در لغت بمعنی الناصرُ المعین به معنی یاری کننده و مدد گار می باشد تقاة به معنی تقیه است و تقیه بدین معنی می باشد که انسان از ترس شّر دیگری با او مدارا کند و حضرت عبدالله بن عباس رضی الله تعالی عنه می گوید تقیه به معنی مدارای ظاهری است گاهی انسان همراه با کافران یا در میان آنها می باشد که در آن وقت بصورت زبانی به آنها مدارا می کند ولی قلباَ مؤدت و دوستی به آنها ندارد سبب نزول این آیات.
1- این آیۀ کریمه در مورد گروهی از مؤمنان نازل شد که دوستان یهودی داشتند و به آن پیمان دوستی و همکاری داشتند، بعضی از اصحاب به آنها گفتند از این یهودیان اجتناب کنید و از مصاحبت با آنها بر حذر باشید مبادا شما را از دین بر گردانند که بعد از آن که ایمان آوردید گمراه سازند، اما آنها از قبول نصیحت صحابه سر باز زدند و به دوستی و مصاحبت به آنها ادامه دادند پس این آیه کریمه نازل شد: (لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرينَ أَوْلِياءَ) «آل عمران – 28»
2- صاحب قرطبی در تفسیر خود از ابن عباس رضی الله عنه روایت کرده که این آیه در مورد عبادة بن صامت انصاری بدری (از حاضران در جنگ بدر) نازل شد وی هم پیمانان یهودی داشت هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و سلم برای جنگ احزاب خارج شدند عبادة به ایشان گفت: ای پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم پنجصد نفر یهودی با من هستند و چنین دیدم که آنها با من به جنگ آیند و علیه دشمن از آنها کمک بگیریم که خداوند متعال این آیه را نازل فرمود:(لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ)
«آل عمران 28»
خداوند متعال بندگان مؤمن خویش را از دوستی و همیاری با کافران یا نزدیکی با آنها با اظهار مؤدت و محبت یا دوستی با آنها به دلیل خویشاوندی یا آشنایی نهی کرده است، زیرا شائسته نیست که مؤمنان با دشمنان خدا دوستی نمایند چرا معقول نیست که انسان محبت خدا و محبت دشمنان خود را باهم در دل جمع و گرد آورد زیرا این جمع دو امر ضد هم است چه هر کس خدا را دوست داشته باشد دیگر دشمنان او را دوست نمی دارند پس جائز نیست که مسلمان با غیر مؤمن دوستی بنماید و از کفار که در صدد رساندن ضرر و بدی به مؤمنان هستند دوستانی بگیرد که به آنها اظهار مؤدت و دوستی نماید، یا از آنها کمک بجوید و برادران مؤمن خویش را رها کند چرا که در میان کفر و ایمان پیوند و نسبتی وجود ندارد بنا بر این آیه کریمه ما را از دوستی با کافران بر حذر می دارد مگر این که ضرورتی باشد یعنی زمانی که بخواهیم از شر و ضرر آنها به دور باشیم مشروط بر این که این دوستی محدود به ظاهر باشد و نا خشنودی و تنفر از آنها در باطن مخفی نگاه داشته باشد پس آیه کریمه با تهدید شدیدی خاتمه می یابد که بر بزرگی گناه کسی دلالت دارد که با اوامر الهی مخالفت می کند و با دشمنان او دوستی می ورزد. (تَوَدُّ عَدُوِّي، ثُمَّ تَزْعَمُ أَنَّنِي صَدِيقُكَ، إنَّ الرَّأْيَ مِنْكَ لَعازِبُ)
ترجمه: با دشمن من دوستی می کنی . دوستش داری و با این حال می گویی که دوست من هستی تو چه نادانی.
آیات دال بر تحریم دوستی با کافران:
در مورد حرمت همیاری و دوستی با کافران آیات زیادی نازل شده است که بعضی از آن مخصوص اهل کتاب و برخی دیگر شامل همۀ مشرکان است و در این جا به ذکر بعضی آیات کریمه اکتفأ می کنیم.
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ)) «مائده – 51»
خلاصه ترجمه: ای ایمانداران قرار ندهید یهود ونصارا را دوست ، آنان با هم دوست یکدیگر اند وهر که از شما دوستی کند با آنان او از آنان است خدا هدایت نمی کند قوم ظالم را.
شأن نزول: امام ومفسر ابن جریر به روایت عکرمه بیان فرموده است که این آیه در واقعه بخصوصی نازل شده است و آن این که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم پس از این که در مدینه طیبه وارد شد با یهود و نصاری اطراف مدینه معاهده ای منعقد کرد که طبق آن نه با مسلمانان به جنگ بپردازند و نه از قوم جنگجوی دیگری حمایت کنند ، مسلمانان نیز این تعهد متقابل را در برابر آنها دارا باشند دیری نگذشت که این معاهده از جانب یهود که ذاتاً دشمن اسلام بودند با شکست رو برو شد یهودیان به مشرکین مکه نامه نوشتند و آمادگی خود را علیه مسلمین اعلان داشتند، رسول کریم صلی الله علیه و سلم چون از این واقعه با خبر شد گروهی از مجاهدین را جهت سر کوبی و مقابله با آنها مامور کرد، یهودیان بنی قریظه از یک طرف با مشرکین مکه علیه مسلمانان مشغول توطئه بودند و از جانب دیگر با مسلمانان طرح دوستی ریخته بودند تا از این طریق بهتر بتوانند برای مشرکین جاسوسی کنند بدین جهت آیه مذکور نازل شد تا مسلمانان از بر قرار کردن دوستی صمیمانه با یهود و نصاری خود داری نمایند، و یهودیان نتوانند از رازهای مسلمانان آگاه شوند لذا بعضی از صحابه چون حضرت عبادة بن الصامت و غیره معاهده خود را با یهود پایان دادند.
توضیح و ترجمه مکمل آیه فوق:
ای مومنان، یهودیان و مسیحیان را به دوستی نگیرید (به طریق اولی آنها را به سر پرستی نپذیرید) ایشان برخی دوست بعضی دیگرند در دشمنی با شما یکسان و برابر اند.. هرکسی از شما با ایشان دوستی ورزد وآنان را به سرپرستی بپذیرد بی گمان او از جمله ای ایشان بشمار می رود و بدون شک خداوند افراد ستمگر را هدایت نمی کند .
آیه مذکور کسانی را که با یهود و نصاری یار و همکار می شوند، در صف آنها قرار می دهد و به آنها هشدار می دهد که حتی اگر شما به آنها محبت کنید و سر پرستی آنها را بپذیرید آنها با شما دوست نخواهند شد چون که آنها با همدیگر دوست هستند نه با شما و آنها بسیار ظالمند چون در حق پروردگار تان خیانت کرده اند و پیامبر گرامی شما را به عنوان رسول قبول ندارند و کتاب الله (قرآن) را به عنوان کتاب رب العلمین نمی پذیرند.
بنا بر این اگر شما واقعا ایمان به پروردگار و رسولش و کتابش دارید نباید که با دشمنان او همکاری و همفکری کنید و به آنها محبتی داشته باشید زیرا در غیر این صورت درلست آنها قرار می گیرید و شما هم مثل آنها ظالم به شمار می آیید و خداوند ظالم را هرگز به منزل مقصود یعنی بهشت برین نمی رساند.
اگر گفته شود که ما چارۀ جز این که از یهود و نصاری اطاعت و پیروی کنیم و با آنها یار و همکار باشیم نداریم زیرا در صورت عدم همکاری ما با آنها بر مسلمانان غلبه خواهند کرد و مسلمانان از آنها شکست خواهند خورد چنانچه عبدالله بن ابی ابن سلول و همکاران آن از منافقین گفته بودند که مایان از قطع روابط با آنها وحشت داریم لذا نمی توانیم آن را (قطع روابط) انجام دهیم خداوند متعال در آیه 52 سوره مائده این شبهه آنها را جواب داده است زیرا کسانی که چنین تصور می کنند در حقیقت ایمان در قلوب آنها نفوذ نکرده است بلکه درون آنها دچار مرض نفاق و شک و تردید و در واقع آنها منتظر شکست مؤمنان اند این امید همیشه وجود دارد که خداوند متعال دروازۀ فتح و پیروزی را برای مومنان بگشاید و این افراد مریض و بز دل آنچه در فکر خود دارند که مومنان شکست می خورند و راه فسق و فجور برای آنان باز می شود پشیمان و خاسر خواهند گشت همان گونه که خداوند متعال این مطلب را در قرآن کریم چنین می فرماید: (فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَى اللّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ ) «مائده 52»
ترجمه: می بینی کسانی را که بیماری (ضعف شک و نفاق) به دل دارند در دوستی و یاری یهودیان و مسحیان) بر یکدیگر سبقت می گیرند و می گویند می ترسیم که روزگار بر گردد و بلای بر سر ما آید (و به کمک ایشان نیاز مند شویم) امید است که خداوند فتح را پیش آورد یا از جانب خود کاری کند (دشمنان اسلام را نابود و منافقان را رسوا نماید) و این دسته از آنچه در دل پنهان داشته اند پشیمان گردند و بر ضعف و شک و نفاق خود افسوس خورند ای مسلمانان آیه شریفه به صراحت بر این مطلب دلالت دارد که محبت و معاشرت با مسیحیان و کفار به خاطر مقام و… و… جهت، اجتماعی نفاق است و در ایمان چنین افرادی شک و تردید و جود دارد و خداوند متعال آن ها را در ردیف منافقان حساب کرده است حکم و ارشادات آیات مذکوره:
1 ـ دوستی و همکاری و همیاری با کافران و محبت به آن ها ومؤدت در حق ایشان در شریعت الهی حرام است.
2 ـ تقیه به هنگام ترس بر جان یا مال یا قرار گرفتن در معرض اذیت شدید انجام می گیرد.
3 ـ اکراه تلفظ به کفر را برای انسان مباح می کند، مشروط بر این که قلب بر ایمان استوار و مطمئن باشد و بر آن حال بماند.
4 ـ هیچ ارتباطی میان مسلمان و کافر چه با ولایت علیه یکدیگر و چه نصرت و چه توارث وجود ندارد زیرا ایمان با کفر در تناقض است.
5 ـ خداوند متعال بر راز های درونی انسان ها آگاه است و هیچ چیزی از امور پنهان بندگان بر او مخفی نمی باشد.
در بیان این مطالب جهت زیادت تشریح در باره این آیات 1- تفسیر مظهری 2- تفسیرالمنیر للهزیلی 3- و تفسیر کبیر امام فخر رازی رحمة الله 4- و تفسیر آیات الاحکام الصابونی من صـ 281 الی آخر 5- تفسیر معارف القرآن مفتی محمد شفیع عثمانی صـ 436 الی آخر 6- کتاب شیخ ابوالنعیم یوسفی از سورة مائده در این باره مطالعه گردد.
مسئله در بیان استعانت به کافر درجهاد مقدس:
خواستن امداد و کمک از کافر جائز است بدین طرز که مسلمانان در وقت جهاد استعانت بخواهند از گروه دیگری از کافران بشرطیکه کافران برضای خود کمک دهند و برای کافران کمک دهندگان پرچم مستقل نباشد و در عوض استعانت اندک چیزی از غنیمت بایشان بدهند انتهی جـ 5 صـ 243 فتح القدیر کفایه .
در وقت نا چاری و ضرورت امداد وکمک از کافران بخواهند. «انتهی بدائع جـ 7 صـ 101»
و حضرت رسول الله صلی الله علیه و سلم معاونت خواسته از یهود در وقت جهاد با یهود و شئ قلیل بایشان داده است و هم مبارک صلی الله علیه و سلم معاونت طلبیده در غزوه خیبر از یهود بنی قینقاع وایضا استعانت خواسته در غزوة حنین از صفوان بن امیه در حال کفرش. «ردالمحتار جـ 3 ص 235 و کذا فی مدارج جـ 2 صـ 63»