تفسیر

توحید و یگانگی

Visits: 18613

توحید و یگانگی خداوند عزوجل

  • (وَإِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ لَّا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيمُ) – 2:163

و خدای شما خداوند یگانه است که غیر از او معبودی نیست؛ بخشنده ی مهربان است.

  • (اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ) – 2:255

الله (معبود بر حق است) هیچ معبودی بحق جز او نیست، زنده (و جهان هستی را) نگه دار و مدبر است ، نه چرت او را فرا گیرد و نه خواب، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست کیست که در نزد اوجز به فرمان او شفاعت کند ؟

  • (هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ) – 3:6

او کسی است که شما را در رحمها، هرگونه که بخواهد صورتگری می کند. هیچ معبودی (بحق) جز او نیست، که توانمند حکیم است.

  • (شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ( – 3:18

خداوند گواهی داده است که معبودی (بحق) جز او نیست، و فرشتگان و صاحبان دانش، (نیز بر این مطلب گواهی می دهند).در حالی که (خداوند در جهان هستی) قیام به عدالت دارد، معبودی (بحق) جز او نیست، که توانمند حکیم است.

  • (إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ ۚ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّا اللَّهُ ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ) – 3:62

حقا که این همان داستان حق و واقعی (مسیح) است، و معبودی جز خدا نیست، و بی گمان خداست که توانمند حکیم است.

  • (اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ ۗ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا) – 4:87

الله (معبود بر حق است) معبودی جز او نیست، و یقیناً همه ی شما را در روز قیامت – که شکی در آن نیست؛- جمع می کند، و کیست که ازخداوند راستگو تر باشد.

  • (يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۖ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ ۚ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ ۚ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا) – 4:171

ای اهل کتاب! در دین خود غلو نکنید و درباره ی خدا جز حق نگویید، همانا مسیح عیسی پسر مریم فرستاده ی خدا و کلمه ی اوست؛ که او را به مریم القا نمود، و روحی از جانب اوست، پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید، و نگویید: (خداوند) سه گانه است، (از این سخن) باز آیید که برای شما بهتر است، خدا تنها معبود یگانه است و از این که فرزندی داشته باشد پاک (و منزه) است، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و خداوند برای کارسازی کافی است.

  • (لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ ۘ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّا إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۚ وَإِن لَّمْ يَنتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ) – 5:73

آنها که گفتند:«خداوند سومین (اقنوم) ثلاثه است» به یقین کافر شدند، معبودی (به حق) جز معبود یگانه نیست، و اگر از آنچه می گویند باز نایستند، قطعاً به کافران شان عذاب دردناکی خواهد رسید.

  • (قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ ۚ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ ۚ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَىٰ ۚ قُل لَّا أَشْهَدُ ۚ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ) – 6:19

بگو: «چه چیز در گواهی بزرگتر (و برتر) است؟» بگو: «خداوند، میان من و شما گواه است، و این قرآن بر من وحی شده تا شما و تمام کسانی را که به آنها می رسد؛ با آن بیم دهم، آیا براستی شما گواهی می دهید که با خداوند معبودهای دیگری هستند؟» بگو: «من گواهی نمی دهم» بگو: «همانا او تنها معبود یگانه است، و من از آنچه با او شریک قرار می دهید، بیزارم».

  • (ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ) – 6:102

این است خداوند، پروردگار شما، هیچ معبودی (بحق) جز او نیست، آفریننده ی همه چیز است، پس او را بپرستید، و او بر همه چیز (کار ساز و) نگهبان است.

  • (قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ) – 7:158

بگو: «ای مردم! من فرستادۀ خدا به سوی همۀ شما هستم, آن خدایی که فرمانروایی آسمانها وزمین از آنٍ اوست, معبود (راستینی) جز او نیست, زنده می کند, ومی میراند, پس به خدا وفرستاده اش آن پیامبر «أمّی» (درس ناخوانده) که به خدا و کلماتش ایمان دارد،ایمان بیاورید, واز او پیروی کنید؛ باشد که هدایت شوید.

  • (إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۚ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنكِرَةٌ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ) – 16:22

معبود شما ، معبودی یگانه است ، پس کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند ، دلهایشان (حق را) انکار کند ، و خودشان مستکبرند.

  • (وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَىٰ وَالْآخِرَةِ ۖ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) – 28:70

و او خدایی است که هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، ستایش در دنیا و آخرت برای اوست، و حکم (و فرمانروایی) از آن اوست، و (همه ی شما) به سوی او باز گردانده می شوید.

  • (وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ ۘ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ۚ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) – 28:88

و معبود دیگری با الله مخوان، هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، همه چیز جز روی (= ذات) او نابود می شود، فرمانروایی (تنها) از آن اوست، و (همه) به سوی او باز گردانده می شوید.

  • (يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ) – 35:3

ای مردم! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید، آیا آفریننده ای جز الله هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟! هیچ معبودی جز او نیست، پس چگونه (از حق) منحرف می شوید ؟!

  • (خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ ۚ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِّن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ) – 39:6

(او) شما را از یک تن آفرید، سپس همسرش را از آن پدید آورد، و از چهار پایان برای شما هشت جفت فرو فرستاد، و شما را در شکمهای مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر، در تاریکهای سه گانه، می آفریند، این خداوند، پروردگار شماست که فرمانروایی از آن اوست، و جز او معبودی (به حق) نیست، پس چگونه (از حق) منحرف ( وروی گردان) می شوید؟!

  • (غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ) – 40:3

آمرزنده گناه، و پذیرنده توبه، سخت عقوبت، صاحب نعمت است، هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، بازگشت به سوی اوست.

  • (رَّبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا) – 73:9

(همان) پروردگار مشرق و مغرب که معبودی (بحق) جز او نیست پس او را کارساز ( و نگاهبان خود) برگزین.

توضیح مختصر موضوع توحید:

تاریخ انبیاء نشان می دهد که همۀ آنها دعوت خود را از توحید و  یگانگی خدا و نفی شرک و چند گانه پرستی و هر گونه بت پرستی آغاز کردند و در واقع هیچ اصلاحی در جوامع انسانی بدون این دعوت میسر نیست چرا که وحدت جامعه تعاون و همکاری و ایثار و فدا کاری همۀ اموری هستند که از ریشۀ توحید معبود سیراب می شوند. اما شرک و چندگانه پرستی سر چشمۀ هر گونه پراکندگی و تضاد و تعارض و خود کامگی و خود محوری و اانحصار طلبی است و پیوند این مفاهیم با شرک و بت پرستی به مفهوم و سیعش چندان مخفی نیست به همین دلیل پیامبران برای اصلاحات وسیع خویش همه از توحید و یگانه گی شروع کردند. توحید معبود (الله) و سپس (توحید کلمه) (و توحید عمل) (و توحید جامعه) و خداوند عزوجل که بوجود آورنده و آفریده گار عالم است هم در (ذات) و هم در (صفات) و هم در (افعال) و هم در (عبادت) یکتا و یگانه و بی همتا و منفرد است و شریک و اَنبازی ندارد.

  • توحید و یگانگی ذات: یعنی خداوند عزوجل دارای اجزاء و اعضاء نیست چون اجزاء از ویژگی پدیده ها است و خدا یکی است و دومی برای او تصور نمی شود و شبیه و نظیر و همتا و همسنگ و همبر و شریک و انباز و مانند ندارد نه چیزی به او شبیه است و نه او به چیزی، چرا که یک وجود بی نهایت کامل دارای چنین صفاتی می باشد.
  • توحید و یگانگی صفات: یعنی خداوند عزوجل دارای چند قدرت یا چند اراده و علم نیست و هیچ احدی صفتی چون صفت او یا قدرتی چون قدرت او یا اراده ای چون ارادۀ او را ندارد و همان گونه که ذات خداوند عزوجل ازلی و ابد است صفات او همچون علم و قدرت و مانند اینها ازلی و ابدی می باشد و این صفات زائد بر ذات او نیست و جنبۀ عارض و معروض ندارد بلکه عین ذات اوست و صفات او از یکدیگر جدا هم نمی باشد یعنی علم و قدرت او یکی است و هر دو عین ذات اوست.
  • توحید افعال: یعنی در ایجاد عالم خدای دیگری با او مشارکت نکرده است و فرزند و همسری ندارد که کمک حال او باشد بلکه هر وجودی هر حرکتی و هر فعلی که در عالم است به ذات پاک او بر میگردد و مسبب الاسباب و علت العلل فقط ذات پاک او می باشد البته توحید افعالی، خود شاخه های زیادی دارد که به مهمترین آنها اشاره می کنیم که عبارت اند از:
  • توحید خالقیت: خالق و آفریدگار همۀ موجودات یکی است (اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ) خداوند آفریدگار همه چیز است، و او بر همه چیز نگهبان است. – 39:62
  • توحید ربوبیت: یعنی آفریدگار مدبر، مدیر، سر پرست، متصرف در امور، مربی، و معبود تمام عالم هستی، از عرش تا فرش و از ذره تا اتم تنها و تنها خدای یکتا و یگانه است. (قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ) بگو: «آيا غير خدا, پروردگاری را بجويم در حالی که او پروردگار همه چيزاست؟!- 6:164
  • توحید در تشریع و قانون گذاری: یعنی تشریع و قانون گذاری فقط مخصوص خداوند عزوجل است و غیر او صلاحیت و لیاقت قانون گذاری نخواهد داشت چون غیر او در تدبیر جهان سهمی ندارد تا قوانین هماهنگ با نظام تکوین وضع کند چرا که وضع قوانین صد در صد عادلانه از توان تمام علوم تجربی و اختراعات و اکتشافات و تفکرات ادبی و فلسفی بشری خارج است و تنها خداوند عزوجل است که به نیاز ها و خواسته های موجودات و مخلوقات آگاه است و قوانین و ضوابطی صد در صد عادلانه وضع کند: (وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ) و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده است حکم نکند؛ کافر است. – 5:44
  • توحید در مالکیت: یعنی مالکیت حقیقی و سلطۀ تکوینی و مالکیت حقوقی و سلطۀ قانونی بر چیزی همه از جانب خداوند عزوجل است و هر مالکیت و سلطۀ جزئی و مجازی از مالکیت و سلطۀ حقیقی او سر چشمه می گیرد. (وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) و فرمانروایی آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند بر هر چیزی تواناست – 3:189
  • توحید حاکمیت: یعنی مالک اصلی و صاحب حقیقی تمام حکومت ها مسئولیت های تنظیم برنامه ها اجرای مدیریتها و جلوگیری از تعدّیات و تجاوز ها، فقط خداوند عزوجل است و تمام حکومت ها به حکومت الهی منتهی می شود. (إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ)  حکم تنها از آن خداست – 12:67
  • توحید اطاعت: یعنی تنها مقام واجب الاطاعت در جهان هستی ذات پاک خداوند عزوجل است و مشروعیت اطاعت از هر مقام دیگری باید از همینجا سر چشمه گیرد. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا) ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر، و صاحبان امرتان را، و اگر درچیزی اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید؛ اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجام تر است. – 4:59

و اوامر زمامداران اسلامی در صورت محترم و قابل اجرا است که با تعلیمات الهی و اصول شریعت اسلامی سازگار باشد و مصداق لا یعصینک فی معروفین گردد. و چه دورند کسانی که اوامر و فرامین زمامداران را واجب الاطاعه می دانند هرچه باشد و هر کس که باشد چیزی که نه با عقل سازگار است و نه با حکم شرع و قرآن خداوند برای پیغمبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: (وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ) – 60:12

نکته های که از این آیت استفاده می شود این است که اطاعت از پیامبر صلی الله علیه وسلم را مقید به معروف کرده است با اینکه پیامبر صلی الله علیه وسلم معصوم است و هرگز امر به منکر نمی کند ولی این تعبیر به عنوان الگو برای تمام اوامر است که از زمامداران اسلامی سادر می شود که اوامر آنها در صورتی محترم و قابل اجرا است که با تعلیمات الهی سازگار و هماهنگ باشد.

توحید در عبادت: یعنی تنها باید او را پرستش و عبادت و کُرنش و سجده کرد و غیر او شائسته و سزاوار پرستش و عبودیت نیست چرا که عبادت باید برای کسی باشد که کمال مطلق و مطلق کمال است کسی که از همگان بی نیاز است و بخشندۀ همۀ نعمتها و آفرینندۀ همۀ موجودات و روزی دهندۀ همۀ مخلوقات و مدیر همۀ نظام گیتی و سر پرست همۀ عالم است و این صفات جز در ذات پاک خداوند متعال جمع نمی گردد. و دلایل و براهینی زیادی از قرآن و سنت دلائلی نقلی بر یگانگی و وحدانیت خداوند عزوجل دلالت می کند که در این جا ما فقط به یک دلیل از دلائل عقلی اشاره می کنیم که به (برهان تمانع) مشهور است و آن دلیل این است که به وجود آورندۀ عالم خدای است یگانه زیرا اگر به وجود آورندۀ عالم دو خدا باشد چیزی از ممکنات به خاطر تعارض آن دو بوجود نمی آید توضیح آن که: اگر دو خدا وجود داشته باشد چیزی بوجود نمی آید، برای اینکه یا برای فعلی ممکن متحد می شوند و یا دچار اختلاف میگردند مثلاَ در ایجاد زید اگر بر ایجاد او متحد شوند، یا او را باهم به وجود می آورند و این مستلزم وجود دو مؤثر در ایجاد یک چیز است و اشتراک و همیاری آن دو، دلیل بر عدم امکان اقدام یکی از آن دو به تنهایی است، پس در این صورت هر دو عاجز اند، و عاجز لایق خدایی نیست و یا این که او را به نوبت خلق می کنند، که در اینصورت لازم میآید یکی از آن دو بعضی از او را و دیگری بقیۀ او را بسازد باز این مستلزم عُجز آنها است چون وقتی که قدرت یکی از آن دو بر ایجاد بعضی از زید تعلق گرفت مانع تعلق قدرت دیگری می شود در حالیکه دومی نمی تواند مخالفت کند و این نیز عجز است و این فرض بر هر یک از آنها قابل تصور است و لازمۀ آن عاجز بودن هر دوی آنهاست، و اگر در ایجاد یا عدم ایجاد او اختلاف داشته باشند، به این گونه که یکی از آن دو بخواهد پس یا ارادۀ هر دو تحقق می یابد و این محال است، زیرا مستلزم دو ضد است بود و نبود یک چیز در آن واحد، و از جهت واحد قابل جمع نیست و یا این که یکی از آن دو ارادۀ خود را اجرا می کند و لازمۀ آن ناتوانی دیگر است که نتوانسته ارادۀ خود را به اجرا در آورد، و همچنین نشانۀ عُجز آن یکی است، که اراده اش را اجرا کرده است برای اینکه او هم مثل و شبیه اولی است، و شبه عاجز عاجز است گذشته از این باید که این کائنات متعدد فقط به واحدی ختم شود چون اصل در معدودات یک است نه متعدد زیرا هر مجموعه ای از یک شروع می شود.

شرح عقائد اهل سنت صفحۀ 55

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *