اعجاز قرآن کریم

اسراف نكنید!

Views: 7063

اسراف نكنید!

آنگاه كه آیه‌ی 31 از سوره‌ی «اعراف» نازل شد و دستور داد كه:

﴿وَكُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْ﴾ [الأعراف: 31].

«بخورید و بیاشامید و اسراف نكنید».

بسیاری از كفاری كه در آن تدبّر كردند با این آیه اسلام آوردند، زیرا به قول یكی از حكمای بزرگ جاهلیت كه با شنیدن آن اسلام آورد: «این آیه، جامع خلاصه‌ی طبّ اوّلین و حكمت آخرین است».

مفسران در تفسیر این آیه‌ی كریمه بر دو نظر اند،  بعضی بر آنند كه نهی از اسراف در این آیه فقط مخصوص خوردن و نوشیدن است. در حالی كه بعضی دیگر نهی از اسراف را مخصوص اكل و شرب ندانسته بلكه همه‌ی اشیاء را مشمول آن می‌دانند، به دو دلیل: نخست آنکه خدای متعال بی‌آنكه اسراف در چیز معینی را خاص بسازد، در تكمله‌ی این آیه می‌فرماید:

﴿إِنَّهُۥ لَا یحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ﴾ [الأعراف: 31].

«بی‌گمان خداوند مسرفان را دوست ندارد».

دو دیگر آنکه آیه‌ی كریمه نگفته است: (لا تسرفوا فیهما ـ فقط در اكل و شرب اسراف نكنید) بلكه مطلقاً فرموده است ﴿لَا تُسۡرِفُوٓاْ﴾ «به طور كلی اسراف نكنید». پس روشن است كه نظر تفسیری دوم قوی‌تر می‌باشد.

به هر حال، چه مراد آیه فقط نهی از اسراف در اكل و شرب باشد، و چه نهی از اسراف در همه چیز، آنچه مسلم است مقوله‌ی نهی از اسراف در اسلام، مقوله‌ی عام و كلی است، زیرا منع از اسراف در قرآن كریم فقط محدود به همین یك آیه نبوده بلكه قرآن در آیات مكرر و متعددی، اذهان بشر را به رعایت اعتدال در همه چیز و پرهیز از اسراف و زیاده‌روی در كلّیه شئون زندگی، متنبّه ساخته است.

اینك توجّه كنید به آیات ذیل:

آیه‌ی 67 از سوره‌ی «فرقان» رعایت اعتدال در امر انفاق را از صفات بندگان رحمان معرفی نموده و می‌گوید:

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ یسۡرِفُواْ وَلَمۡ یقۡتُرُواْ وَكَانَ بَیۡنَ ذَٰلِكَ قَوَامٗا ٦٧﴾ [الفرقان: 67].

«و كسانی‌اند كه چون انفاق كنند، نه ولخرجی می‌كنند و نه تنگ می‌گیرند و میان این دو روش حد وسط را برمی‌گزینند».

و آیه‌ی 141 از سوره‌ی انعام م

ی‌گوید:

﴿وَءَاتُواْ حَقَّهُۥ یوۡمَ حَصَادِهِۦۖ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْ﴾ [الأنعام: 41].

«و حق آن را روز بهره‌برداری از آن بدهید، ولی زیاده‌روی مكنید كه او اسرافكاران را دوست ندارد».

آیه‌ی 77 از سوره‌ی «مائده» حتی افراط در امور دی

نی را نیز نهی نموده و می‌گوید:

﴿قُلۡ یٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِی دِینِكُمۡ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ﴾ [المائدة: 77].

«بگو: ای اهل كتاب! در دین خود به ناحق غلو و افراط نكنید».

آیاتی دیگر از قرآن بر این حقیقت که مسرفان از هدایت به دور اند، تأكید می‌نمایند. به طور نمونه آیه‌ی 28 از سوره‌ی «غافر» می‌گوید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یهۡدِی مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ كَذَّابٞ﴾ [غافر: 28].

«بی‌گمان خدا كسی را كه افراط كار دروع‌زن باشد، هدایت نمی‌كند».

آیه‌ی 34 از همین سوره می‌گوید:

﴿كَذَٰلِكَ یضِلُّ ٱللَّهُ مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ مُّرۡتَابٌ﴾ [غافر: 34].

«اینگونه خدا هر كه را اسرافكار شكاك باشد گمراه می‌سازد».

چرا اسراف و تبذیر

و آیه‌ی 151 از سوره‌ی «شعراء» می‌گوید:

﴿وَلَا تُطِیعُوٓاْ أَمۡرَ ٱلۡمُسۡرِفِینَ ١٥١﴾ [الشعراء: 151].

«و از دستور مسرفان اطاعت نكنید».

آیه‌ی 9 سوره‌ی «انبیاء» از هلاك و تعذیب مسرفان چنین بیم می‌دهد:

﴿ثُمَّ صَدَقۡنَٰهُمُ ٱلۡوَعۡدَ فَأَنجَیۡنَٰهُمۡ وَمَن نَّشَآءُ وَأَهۡلَكۡنَا ٱلۡمُسۡرِفِینَ ٩﴾ [الأنبیاء: 9].

«سپس وعده‌ی خود به آنان را راست گردانیدیم و آنها و هر كه را خواستیم نجات دادیم و اسراف‌كاران را به هلاكت رساندیم».

و در دو آیه‌ی 33 و 34 سوره‌ی «ذاریات» می‌فرماید:

﴿لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ ٣٣ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلۡمُسۡرِفِینَ ٣٤﴾ [الذاریات: 33-34].

«تا سنگ‌هایی از گل رس بر سر آنان فرو فرستیم، كه نزد پروردگارت برای مسرفان نشانه‌گذاری شده است».

علمای روانشناسی در سالیان اخیر، بخش بزرگی از وقت و توانشان را به بررسی روش‌های مردم در شئون زندگی‌شان وقف كرده‌اند تا آنچه  را كه اسباب آرامش و فراغت بال بشر می‌شود كشف نمایند. یكی از مهمترین رهیافتهای آنان در این میدان، صدور این رهنمود بود كه: «در هیچ كاری افراط و زیاده‌روی نكنید».

 البته این توصیه بعد از آن صادر گردید كه طب به این نتیجه دست یافت: «پرهیز از اسراف درخورد و نوش سرچشمه همه‌ی درمانهاست»

به این ترتیب، آیه‌ی كریمه كه از اسراف در اكل و شرب نهی می‌نماید، بزرگترین اصل طبی را به بشر معرفی كرده است، زیرا علم طب ثابت ساخته است كه پرخوری معده را از پا درآورده، كبد را از كار می‌اندازد، قلب را فرسوده و تنبل كرده، موجب تصلّب شرایین، خناق صدر، بالارفتن فشارخون و بیماری دیابت می‌گردد. پس یقیناً راه درمان همه‌ی این آفات، از جاده‌ی اعتدال و میانه‌روی در اكل و شرب می‌گذرد.

از نظر علم روانشناسی، اسراف حماسه‌ی نامتوازنی است كه به نوعی از هوس تبدیل می‌شود، چه این شیوه بدون شك از باب هوس یا جنون است. یكی از دانشمندان این علم نصیحت گرانبهایی را به این ارتباط ارائه نموده و می‌گوید: «چرا ما طبیعت را الگوی خویش نمی‌سازیم؟ مگر نمی‌بینیم كه هر آنچه را خدای آفریده است، غیر مسرفانه و در حد اعتدال است؟ آیا نمی‌بینیم كه به دنبال شب، روز می‌آید و اگر روز برای كار آفریده شده، شب مهیای استراحت و آرامش است؟ قطعاً این حكمتی است كه باید آن را الگوی رفتار خویش گردانیم. پس استراحت بعد از خستگی یك امر ضروری است و همین طور اعتدال در همه امور می‌تواند یك نظام به هنجار و متوازن را در زندگی‌ما ایجاد نماید».

دكتور «والتر كانون» می‌گوید: «بیشتر مردم بر این باور اند كه قلب پیوسته و بدون هیچ توقفی كار می‌كند. در حالی كه حقیقت امر غیر از این است، زیرا قلب در میان هر تپشی با تپش دیگر، یك لحظه استراحت می‌كند. پس اگر قلب در یك دقیقه به معدل هفتاد بار بتپد كه این معدل عادی ضربان قلب است، در این صورت قلب در هر بیست و چهار ساعت فقط نه ساعت كار كرده است . بنابراین، مجموع اوقات استراحت قلب، پانزده ساعت در شبانه روز است كه این پانزده ساعت در فواصل میان دو تپش قلب توزیع شده‌اند، لذا این واقعیت هم روشن می‌شود كه قلب دشمن اسراف است».

همین طور، اسراف در خوش‌بینی و تفاؤل نیز پسندیده نیست. یا حتی در استراحت  و یا در جلوگیری از شهوت، زیرا علم وراثت ثابت كرده است كه اگر مرد در دوری از زن، یا زن در دوری از مرد اسراف نماید، این امر از نظر جسمی و روانی بسیار زیانبار خواهد بود. چنانکه اسراف در خوش‌بینی و تفاؤل، انسان را از آماد‌گی روبه‌روشدن با زندگی محروم می‌گرداند. همانگونه كه اسراف در بدبینی به نوبه‌ی خود، موجب از بین رفتن روحیه ومعنویات انسان می‌شود.

به همین ترتیب در همه چیزها اسراف مضراتی دارد كه بی‌نیاز از توضیح است. البته علم نمونه‌هایی از زیانهای اسراف را در همه‌ی امور ارائه نموده و از عواقب آن به تفصیل سخن گفته است، كه این كتاب نیز حوصله‌ی اسراف در این بحث را ندارد.

فقط بیاییم همراه با آیه‌ی 147 از سوره‌ی «آل عمران» همه با هم دست به دعا برداریم كه:

﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِینَ﴾ [آل‌عمران: 147].

«پروردگارا! گناهان مان و اسراف‌مان در كارمان را بر ما ببخش و گامهامان را استوار دار و ما را بر گروه كافران یاری ده».

﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا﴾ [الحجر: 19].

شیخ محمد متولی الشعراوی در كتاب «الأدلة الـمادیة على وجود الله» می‌گوید:

«قرآن كریم كتابی است كه تا روز قیامت تلاوت آن عبادت است. معنی این سخن آن است كه نمی‌باید میان قرآن و حقایق علمی در عرصه‌ی هستی تصادمی رونما گردد، چه اگر چنین تصادمی روی دهد، این بدان معنی  است كه قضیه‌ی دین تماماً از بنیاد ویران شده است، زیرا قرآن تغییرپذیر نیست تا ما بتوانیم به گونه‌یی در آن دست برده و آن را با زبان روز منطبق گردانیم.

بنابراین ایمان قطعی داریم به اینکه در میان قرآن و علم تصادمی وجود ندارد و اگر كسانی باشند كه در مواردی برداشتی غیر از این داشته باشند، این برداشت‌شان یقیناً از دو عامل ناشی می‌شود: 1- یا عدم فهم حقیقت قرآنی. 2- یا عدم صحت فرضیه‌ی علمی مورد نظر. اما سؤالی كه هم اكنون مطرح می‌شود این است كه چسان ما حقایق قرآنی را گاه درست نمی‌فهمیم؟ در این باره مثالی می¬زنیم تا مردم بدانند كه عدم فهم حقیقت قرآنی، گاهی به تصادم با حقایق هستی می‌انجامد.

خدای سبحان در آیه‌ی 19 از سوره‌ی «حجر» می‌فرماید:

﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا﴾ [الحجر: 19].

«و زمین را گسترانیدیم».

معنای این آیه روشن است: اینکه زمین گسترده و هموار می‌باشد.

اگر ما آیه‌ی كریمه را به همین معنی بفهمیم، تمام آنانی كه از كرویت زمین سخن می‌گویند، ما را به كفر متهم خواهند كرد، به ویژه اینکه ما هم اكنون توانسته‌ایم به وسیله‌ی سفینه‌های فضایی و اقمار مصنوعی، زمین را از دوردست‌ها به هیئت كروی آن ببینیم. پس می‌گوییم: هر كس آیه‌ی كریمه‌ی:

﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا﴾

را فقط به معنی لغوی آن یعنی گسترده بودن زمین فهمیده باشد، در واقع حقیقت قرآنیی را كه این آیه‌ی كریمه به بیان آن پرداخته به درستی نفهمیده است، زیرا آیه‌ی كریمه جامع اعجاز لغوی و اعجاز علمی هر دو بوده و در عین حالی كه گستردگی زمین، یعنی حقیقت محسوس و روشن در برابر دیدگان ما را می‌رساند، در عین زمان در برگیرنده‌ی حقیقت علمی كرویت زمین كه در هنگام نزول قرآن از ساحه‌ی ادراكات عقلی بشر پنهان بوده است، نیز می‌باشد. حالا چگونه؟

ببینیم، آنگاه كه خدای سبحان فرمود: «ما زمین را گسترانیدیم»، او منطقه‌ی معینی از زمین را مشخص نگردانید بلكه از زمین به طور مطلق آن نام برد. این بدان معنی است كه شما به هر نقطه و مكانی از زمین كه بروید، آن را در برابر خود هموار و گسترده می‌یابید. اگر مثلاً در خط استوا باشید زمین در برابر شما گسترده است. اگر در قطب جنوب یا شمال، در امریكا یا اروپا، در افریقا یا آسیا و در هر ناحیه‌ی دیگری از زمین كه قرار داشته باشید، آن را در برابر خود گسترده و هموار می‌بینید. دقّت كنید: حالا سؤال این است كه آیا كرویت زمین به جز در این وضعیت، یعنی وضعیت گسترده‌بودن زمین، در وضعیت دیگری هم قابل تصوّر هست؟ یعنی اگر زمین به شكل مربّع، یا مثلّث، یا مسدّس و یا به هر شكل هندسی دیگری می‌بود آیا شما می‌توانستید همه جای آن را در برابر خود گسترده ببینید؟ هرگز! بلكه ناگهان به كناره‌ی زمین و در لبه‌ی پرتگاه آن به سوی فضا می‌رسیدید. درست همانند سطح یك بام مربّع یا مثلّث یا مسدّس شكل كه چون انسان فاصله‌ی سطح آن را بپیماید به لبه‌ی پرتگاه آن می‌رسد. پس بناءً یگانه شكل هندسیی كه ممكن است زمین در آن گسترده باشد به طوری كه انسان به لبه‌ی پرتگاه آن نرسد، در حقیقت شكل كروی بودن آن است. هم از این جهت است كه اگر شما حركت خود را از هر نقطه‌ی معینی از زمین آغاز كرده و چنان ادامه بدهید تا سرانجام به همان نقطه‌ی اولیه برسید، در تمام طول راه خود زمین را در برابر خویش گسترده می‌یابید. و مادامی كه چنین است، پس آیه‌ی كریمه‌ی: ﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا﴾ كه بعضی از مردم از آن هموار بودن زمین را فهمیده‌اند، خود در عین حال دلیلی قاطع بر كرویت زمین نیز می‌باشد.

 این همان اعجاز قرآن كریم است كه با یك لفظ، هم مناسبت ظاهر اشیاء را رعایت می‌كند و هم حقیقت هستی آن را در متن خویش می‌گنجاند.

به همین جهت آنانی كه آیه‌ی كریمه را درست نفهمیده و فقط ظاهر معنی، یعنی گسترده‌بودن زمین را از آن گرفته‌اند، بی‌درنگ در مقام قضاوت قرار گرفته و دین و علم را در تصادم با هم معرفی كرده‌اند. اما آنانی كه معنی آیه‌ی كریمه را درست فهمیده‌اند، به این حقیقت اعتراف كرده‌اند كه قرآن كریم اولین كتابی در عالم است كه از كرویت زمین سخن گفته است. پس فهم این حقیقت به تنهایی كافی است تا معاندان قرآن بدان ایمان آور اند، اما هیهات كه معاندان ایمان آرند!.

عبدالرؤوف مخلص هروی

استاد دانشکده‌ی شرعیات دانشگاه هرات افغانستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *