هر مسلمانی که در اثر بیماری طاعون بمیرد، شهید است
بازدیدها: 111
توصیه ها و راه های پیشگیری از طاعون در احادیث نبوی صلی الله علیه وسلم
هر مسلمانی که در اثر بیماری طاعون بمیرد، شهید است:
عَنْ حَفْصَةَ بِنْتِ سِيرِينَ قَالَتْ: قَالَ لِي أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ رضی الله عنه: بِمَا مَاتَ يَحْيَى بْنُ أَبِي عَمْرَةَ؟ قَالَتْ: قُلْتُ: بِالطَّاعُونِ، قَالَتْ: فَقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «الطَّاعُونُ شَهَادَةٌ لِكُلِّ مُسْلِمٍ». (صحیح مسلم/1916)
ترجمه: حفصه دختر سیرین میگوید: انس بن مالک رضی الله عنه از من پرسید که: یحیی بن ابی عمره چگونه فوت نمود؟ گفتم: در اثر طاعون. انس رضی الله عنه گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «هر مسلمانی که در اثر بیماری طاعون بمیرد، شهید است».
دربارهی طاعون و این که عذابی است؛ پس به منطقهی طاعون نروید و از ترس آن، فرار نکنید:
عَنْ أُسَامَةَ بْنِ زَيْدٍ رضی الله عنه عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: «إِنَّ هَذَا الْوَجَعَ أَوِ السَّقَمَ رِجْزٌ عُذِّبَ بِهِ بَعْضُ الأُمَمِ قَبْلَكُمْ، ثُمَّ بَقِىَ بَعْدُ بِالأَرْضِ، فَيَذْهَبُ الْمَرَّةَ وَيَأْتِى الأُخْرَى، فَمَنْ سَمِعَ بِهِ بِأَرْضٍ، فَلاَ يَقْدَمَنَّ عَلَيْهِ، وَمَنْ وَقَعَ بِأَرْضٍ وَهُوَ بِهَا، فَلاَ يُخْرِجَنَّهُ الْفِرَارُ مِنْهُ». (صحیح مسلم/2218)
ترجمه: اسامه بن زید رضی الله عنه میگوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «این بیماری (طاعون) عذابی است که برخی از امتهای گذشته به آن، دچار شدند و بعد از آن، روی زمین باقی ماند. گاهی از بین میرود و گاهی دیگر، ظاهر میشود. لذا هرکس شنید که در سرزمینی، طاعون وجود دارد، بدانجا نرود. واگر در سرزمینی که در آنجا بسر میبرد، طاعون شیوع پیدا کرد، از ترس آن، فرار نکند».
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ رضی الله عنها: أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ إِلَى الشَّامِ، حَتَّى إِذَا كَانَ بِسَرْغَ لَقِيَهُ أَهْلُ الأَجْنَادِ: أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ وَأَصْحَابُهُ، فَأَخْبَرُوهُ أَنَّ الْوَبَاءَ قَدْ وَقَعَ بِالشَّامِ، قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَقَالَ عُمَرُ: ادْعُ لِي الْمُهَاجِرِينَ الأَوَّلِينَ فَدَعَوْتُهُمْ، فَاسْتَشَارَهُمْ، وَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ الْوَبَاءَ قَدْ وَقَعَ بِالشَّامِ، فَاخْتَلَفُوا، فَقَالَ بَعْضُهُمْ: قَدْ خَرَجْتَ لأَمْرٍ وَلاَ نَرَى أَنْ تَرْجِعَ عَنْهُ، وَقَالَ بَعْضُهُمْ: مَعَكَ بَقِيَّةُ النَّاسِ وَأَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم، وَلاَ نَرَى أَنْ تُقْدِمَهُمْ عَلَى هَذَا الْوَبَاءِ، فَقَالَ: ارْتَفِعُوا عَنِّى، ثُمَّ قَالَ: ادْعُ لِي الأَنْصَارَ فَدَعَوْتُهُمْ لَهُ، فَاسْتَشَارَهُمْ، فَسَلَكُوا سَبِيلَ الْمُهَاجِرِينَ، وَاخْتَلَفُوا كَاخْتِلاَفِهِمْ، فَقَالَ: ارْتَفِعُوا عَنِّى، ثُمَّ قَالَ: ادْعُ لِي مَنْ كَانَ هَا هُنَا مِنْ مَشْيَخَةِ قُرَيْشٍ مِنْ مُهَاجِرَةِ الْفَتْحِ، فَدَعَوْتُهُمْ فَلَمْ يَخْتَلِفْ عَلَيْهِ رَجُلاَنِ، فَقَالُوا: نَرَى أَنْ تَرْجِعَ بِالنَّاسِ وَلاَ تُقْدِمْهُمْ عَلَى هَذَا الْوَبَاءِ، فَنَادَى عُمَرُ فِي النَّاسِ: إِنِّي مُصْبِحٌ عَلَى ظَهْرٍ، فَأَصْبِحُوا عَلَيْهِ، فَقَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ: أَفِرَارًا مِنْ قَدَرِ اللَّهِ؟ فَقَالَ عُمَرُ: لَوْ غَيْرُكَ قَالَهَا يَا أَبَا عُبَيْدَةَ ـ وَكَانَ عُمَرُ يَكْرَهُ خِلاَفَهُ ـ نَعَمْ، نَفِرُّ مِنْ قَدَرِ اللَّهِ إِلَى قَدَرِ اللَّهِ، أَرَأَيْتَ لَوْ كَانَتْ لَكَ إِبِلٌ فَهَبَطْتَ وَادِيًا لَهُ عِدْوَتَانِ، إِحْدَاهُمَا خَصْبَةٌ وَالأُخْرَى جَدْبَةٌ أَلَيْسَ إِنْ رَعَيْتَ الْخَصْبَةَ رَعَيْتَهَا بِقَدَرِ اللَّهِ، وَإِنْ رَعَيْتَ الْجَدْبَةَ رَعَيْتَهَا بِقَدَرِ اللَّهِ؟ قَالَ: فَجَاءَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ، وَكَانَ مُتَغَيِّبًا فِي بَعْضِ حَاجَتِهِ، فَقَالَ: إِنَّ عِنْدِي مِنْ هَذَا عِلْمًا، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم يَقُولُ: «إِذَا سَمِعْتُمْ بِهِ بِأَرْضٍ فَلاَ تَقْدَمُوا عَلَيْهِ، وَإِذَا وَقَعَ بِأَرْضٍ وَأَنْتُمْ بِهَا فَلاَ تَخْرُجُوا فِرَارًا مِنْهُ» قَالَ: فَحَمِدَ اللَّهَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ ثُمَّ انْصَرَفَ. (صحیح مسلم/2219)
ترجمه: عبد الله بن عباس رضی الله عنها میگوید: عمر بن خطاب رضی الله عنه بسوی شام، حرکت نمود تا اینکه به روستای سرغ (نزدیکی شام) رسید و در آنجا با مسلمانان شام (فلسطین، اردن، دمشق، حمص و قنصرین) یعنی ابوعبیده بن جراح و یارانش، ملاقات نمود. آنان او را اطلاع دادند که بیماری طاعون در شام، شیوع پیدا کرده است. عمر بن خطاب رضی الله عنه گفت: مهاجرین نخستین را فراخوانید. راوی میگوید: من آنان را فراخواندم. عمر بن خطاب با آنها مشورت نمود و به اطلاعشان رساند که طاعون در سرزمین شام، شیوع پیدا کرده است. آنها با یکدیگر، اختلاف کردند. گروهی گفتند: شما برای انجام مأموریتی آمدهاید و ما معتقدیم که نباید قبل از انجام آن، برگردی. گروهی دیگر گفتند: شخصیتهای بزرگ و صحابهی رسول الله صلی الله علیه وسلم همراه شما هستند؛ ما فکر میکنیم نباید آنان را به دهان طاعون بیندازی. عمر گفت: از نزد من، بیرون بروید. بعد از آن، گفت: انصار را فراخوانید. من انصار را فراخواندم. از آنان نیز مشورت خواست. آنها هم مانند مهاجران، اختلاف کردند. عمر گفت: از نزد من، بیرون بروید. بعد از آن، گفت: شیوخ قریش یعنی همان مهاجران فتح را فرا خوانید.
راوی میگوید: آنان را فرا خواندم. آنها در این باره، اختلاف نکردند. بلکه یکپارچه گفتند: رأی ما این است که مردم را برگردانید و به طاعون، عرضه نکنید. اینجا بود که عمر رضی الله عنه در میان مردم، اعلان نمود که فردا صبح، من بر مرکبم سوار میشوم و مسافرم؛ شما هم آماده باشید.
در این هنگام، ابوعبیده بن جراح رضی الله عنه گفت: آیا از تقدیر الهی، فرار میکنیم؟ عمر رضی الله عنه گفت: ای ابوعبیده! کاش، تو این حرف را نمیزدی؛ کسی دیگر این حرف را به زبان میآورد ـ گفتنی است که عمر دوست نداشت با ابوعبیده مخالفت نماید.ـ بله، از تقدیر الهی به سوی تقدیر الهی فرار میکینم. اگر شتران تو وارد درهای شوند که دو کرانه دارد و یک کرانهی آن، سرسبز، و کرانهی دیگر آن، خشک و بی علف باشد؛ مگر نه این است که اگر شترانت را در قسمت سرسبز بچرانی، به تقدیر الهی چرانیدهای، و اگر در کرانهی خشک بچرانی، باز هم به تقدیر الهی چرانیدهای؟ در این اثنا، عبدالرحمن بن عوف س که برا ی انجام کاری بیرون رفته بود و قبلاً حضور نداشت، آمد و گفت: من در این باره، علم و دانشی دارم؛ شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرمود: « هرگاه، شنیدید که در سرزمینی، طاعون وجود دارد، بدانجا نرود و اگر در سرزمینی که شما در آنجا بسر میبرید، طاعون شیوع پیدا کرد، از ترس آن، فرار نکنید».
راوی میگوید: عمر بن خطاب س بعد از شنیدن این حدیث، الله متعال را حمد و ثنا گفت و برگشت.
دعا برای انواع بیماری ها (طاعون، ویروس کرونا و…):
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ الْبَرَصِ وَالْجُنُونِ وَالْجُذَامِ وَمِنْ سَيِّئْ الْأَسْقَامِ.
ابوداوود (۱۵۵۴)، نسائی (۵۴۹۳) و آلبانی آن را صحیح دانسته است.
معنی دعا: پروردگارا من از بَرَص (پیسی) و جنون (زوال عقل) و جُذام و از بیماریهای بد به تو پناه میبرم.
- از عثمان بن عفان ـ رضی الله عنه ـ روایت است که گفت: از رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ شنیدم که میفرمود: «هر کس سه بار بگوید: بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي لَا يَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ، تا هنگام صبح بلای ناگهانی به او نمیرسد و هر کس هنگام صبح سه بار آن را بگوید تا هنگام شام بلای ناگهانی به او نمیرسد» به روایت ابوداوود (۵۰۸۸) و ترمذی (۳۳۸۸) آن را با این لفظ روایت کرده و صحیح دانسته است که:
«بندهای نیست که صبح هر روز و اول هر شام سه بار بگوید: بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي لَا يَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ، مگر آنکه هیچ چیزی به او زیان نمیرساند.
معنی دعا: به نام الله که با نام او چیزی در زمین و آسمان زیان نمیرساند و اوست شنوای دانا.
- از ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ روایت است که مردی به نزد پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ آمد و گفت: ای رسول خدا، چه [دردی] کشیدم از عقربی که دیشب مرا نیش زد. فرمود: اگر هنگام فرا رسیدن شب میگفتی: أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ به تو زیانی نمیرساند به روایت مسلم (۲۷۰۹).
معنی دعا: پناه میبرم به کلمات کامل الله از شر آنچه آفریده است.
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ، وَتَحَوُّلِ عَافِيَتِكَ، وَفُجَاءَةِ نِقْمَتِكَ، وَجَمِيعِ سَخَطِكَ»
Find your Freelancer professional, worth it to try, believe me!
Freelancers with amazing ideas, perfect skills, outstanding knowledge, low cost, ready to start right now, here: https://bit.ly/3vKlcxo
Sincerely, Thomas