فضیلت عفو و احسان:ـ
بازدیدها: 118
فضیلت عفو و احسان:ـ
الحمد لله رب العالمین والصلوة والسلام علی رسوله و علی آله و صحبه اجمعین.
و بعد: انسان ها دارای زنده گی اجتماعی و با همی است که با این نو زنده گی باید دارای صفات فاضله و کامله باشند و تا زنده گی شان در خور ستایش و ستوده گی باشد، بسیار از کمالات و صفات نیکی است که آدم با آن صفات مورد تحسین جامعه قرار گرفته و در واقع یک انسان نمونه و کاملا استثنایی در جامعه مطرح می شود.
یکی از صفات بارز و مورد توجه همان صفات عفو و بخش و احسان و نیکی است که از خصلت های فطری انسانی و بشری است که الله متعال به هر که موهبت نمود گویا او را مورد عنایت و توجه خاص قرار داده است.
بخش از رسالت انبیاء علیهم السلام را زنده گی اخلاقی تشکیل می داده گویا انبیاء علیهم السلام علاوه بر رسالت رسانیدن احکام الهی در پهلوی آن تربیت معنوی انسان ها را به عهده داشتند، تا آنجا که رسول گرامی اسلام فرمودند (انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق) جزء این نیست که فرستاده شدم تا خوبی های اخلاق را اتمام نمایم. این جاست که می بینیم مردان خدا و پیروان مکتب واقعی انبیاء و رسولان الهی دارای همچون کمالات و بر جسته گی های اخلاقی بودند.
الله متعال در آیه ای از برخی صفات اخلاقی که همانا عفو و بخشش است، یاد آوری نموده آنجا که می فرماید: (وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) و کسانی که خشم خود را فرو می برند، و از مردم در می گذرند، و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.
در تفسیر معارف القرآن به نقل از امام بیهقی در تفسیر این آیه داستان عجیبی از حضرت علی بن حسن رضی الله عنه نقل فرموده است که کنیز آن جناب برای او آب وضوء می ریخت که ناگهان ظرف آب از دستش افتاد و آبش بر او ریخت به گونه ای که تمام لباس هایش خیس شد، خشم گرفتن آن جناب در چنین وضعی طبیعی بود کنیزک احساس خطر کرد فوراً به تلاوت این آیه پرداخت: (وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ) آتش خشم سلاله خاندان نبوت با شنیدن این آیه فوراً خاموش و سرد شد، سپس کنیزک جمله بعدی آیه (وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ) را خواند او فرمود تو را از ته دل بخشیدم کنیز خیلی هوشیار بود بخواندن جمله سوم (وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) اقدام نمود که در آن به احسان و حسن سلوک هدایت شده است، امام زین العابدین، با شنیدن آن فرمود: برو تو را آزاد نمودم.
در ادامه این مطلب مذکور است: گذشت از کوتاهی ها و اشتباهات مردم در اخلاق انسان رتبه والای دارد و پاداش او در آخرت بسیار اعلا است. در حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند که: در روز قیامت از طرف حق تعالی اعلام می گردد که کسی که بر خدا حقی دارد بر خیزد، در آن وقت کسانی بر می خیزند که جور و ظلم مردم در دنیا را مورد عفو قرار دادند.
در حدیث دیگر آمده است: (من سره ان یشرف له البنیان و ترفع له الدرجات فلیعف عن من ظلمه و یعطی من حرمه و یصل من قطعه) کسی که می خواهد در جنت کاخ های بلند داشته و پایه و مقامش بالا باشد، باید کسی را که بر او ظلم کرده مورد عفوش قرار دهد و به کسی که به او چیزی نداده، بدهد و با کسی که رابطه خویش را قطع نموده است، رابطه بر قرار نماید.
قرآن کریم در جای دیگر به وضوح بیشتر احسان نمودن با کسی را که بدی کرده است خلق عظیم قرار داده، نشان داد که به وسیله آن دشمن دوست قرار می گیرد چنان که می فرماید: (ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ) (سوره فصلت – 34) همیشه به نیکوترین شیوه پاسخ ده، پس ناگاه (می بینی) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوست صمیمی است.
خداوند متعال رسول خود را بر معیار والایی از حسن اخلاق، تربیت نموده است و او را مورد رهنمایی قرار داده که: (صل من قطعک واعف عمن ظلمک و احسن الی من اساء الیک) یعنی با کسی که از شما قطع رابطه نموده رابطه بر قرار کن و از کسی که بر تو ظلم کرده است در گذر و با کسی که برای تو بدی کرده است احسان و نیکی کن.
رسول کریم صلی الله علیه وسلم شأن والایی داشت، در اثر برکات تعالیم او همین اوصاف و اخلاق در خدام او پدیدار گشته که برای معاشرت اسلامی وجه امتیاز محسوب می شوند. تاریخ صحابه و تابعین و اسلاف امت از این گونه وقایع سرشار است.
شخصی در بازار پر جمعیت، در حق امام اعظم ابو حنیفه (رح) گستاخی کرد و به او فحش و نا سزا گفت امام اعظم (رح) خشم خود را فرو خورد و به او چیزی نگفت و پس از ورود به خانه طبقی را پر از درهم و دینار در جلوی او گذاشت و گفت تو امروز بر من احسان کردی که نیکی های خود را به من دادی، من جهت پاداش احسان تو این هدیه را تقدیم می دارم و این بر خورد چنان در قلب او اثر کرد که برای همیشه از این خصلت بد خویش توبه نمود و از حضرت امام (رح) تقاضای عفو نمود و سپس در محضر او آمده به خدمت و تحصیل علم پرداخت تا جایی که در جمع شاگردان او به عنوان عالم بزرگ شناخته شد.
در آیه دیگر الله تعالی می فرماید: (خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ) (سوره اعراف – 199) (ای پیامبر!) گذشت را پیشه کن, وبه نیکی فرمان ده, واز نادانان روی بگردان.
در تفسیر این آیه کریمه روایات زیادی نقل شده که همه در امر عفو و بخشش تأکید دارند. عبدالرحمن بن زید بن اسلم در تفسیر آن فرموده است: که رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور به عفو و گذشت و اعراض از مشرکین داد، البته این دستور و فرمان در زنده گی و دوره اول رسالت شان در مکه مکرمه بود و بعد برایش فرمان غلظت و سخت گیری نسبت به مشرکین داده شد.
مجاهد یکی دیگر از راویان فرموده است (خُذِ الْعَفْوَ) یعنی از اخلاق مردم و اعمال شان عفو و گذشت را بگیر. روایت است وقتی آیه فوق برای پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل شد پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: یا جبرئیل این چیست؟ جبرئیل علیه السلام فرمود: که الله تعالی تو را دستور داده کسی که به تو ظلم کرده عفو کن و کسی تو را محروم نموده او را محروم نسازی و کسی که با تو قطع رابطه نموده با او پیوند و وصلت نمایی.
در آیه دیگر خداوند می فرماید: (وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ) (سوره نور – 22) یعنی باید عفو کنند و چشم بپوشند، آیا دوست نمی دارید که خداوند شما را ببخشد؟!
عده ای از مفسرین در مورد شأن نزول این آیه مبارکه فرمودند: که این آیه در خصوص حضرت ابوبکر رضی الله عنه نازل شده است که بعد از داستان (افک) کمک مالی خود را به (مسطح بن اثاثه) که پسر خاله او بود و به مسأله افک دامن می زدند قطع کرد به هر حال معلوم است: آیات قرآن اختصاص به شأن نزول ندارد، بلکه همه مؤمنان را تا دامنه قیامت شامل می گردد، یعنی توصیه می کند، مسلمانان در این گونه موارد گرفتار احساساتی تند و داغ نشوند، و در برابری لغزش ها و اشتباهات گنهکاران تصمیمات خشین نگیرند.
با توجه به این شأن و نزول تفسیر آیه این است: قرآن کریم می گوید: (آن که دارای برتری مالی و وسعت زنده گی هستند، نباید سوگند یاد کنند (یا تصمیم بگیرند) که انفاق خود را نسبت به نزدیکان مستمندان و مهاجران در راه خدا قطع کنند. (وَلَا يَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَىٰ وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ) (سوره نور – 22)
این تعبیر نشان می دهد: جمعی از کسانی که آلوده افک شدند، از مهاجران در راه خدا بودند که فریب منافقان را خوردند، و خداوند بخاطر سابقه آنها اجازه نداد آنان را از جامعه اسلامی طرد کنند و تصمیم های که بیش از حد استحقاق باشد، در باره آنها بگیرند.
ضمناً جمله (لایأتل) از ماده (الیه) (بر وزن عطیه) به معنای سوگند یاد کردن و یا از ماده (تلو) (بر وزن دلو) به معنی کوتاهی کردن و ترک نمودن است، بنا بر این، آیه طبق معنای اول، نهی از سوگند در قطع این گونه کمک ها می کند و بنا بر معنای دوم، نهی از کوتاهی ترک عمل می نماید.
سپس برای تشویق و ترغیب مسلمانان به اداء این کارهای خیر، اضافه می کند باید عفو کنند و گذشت نماید. (وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا) آیا دوست نمی دارید خداوند شما را بیامرزد. (أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ).
پس همان گونه که شما انتظار عفو الهی را در برابر لغزش ها دارید، باید در مورد دیگران عفو و بخشش را فراموش نکنید. (و خداوند غفور و رحیم است) والله غفور رحیم. عجیب این که از یک سو، با آن همه آیات کوبنده (اصحاب افک) را شدیداً محکوم می کند، اما برای این که عده از حد تجاوز نکنند، با سه جمله که هر یک از دیگری گیراتر و جذاب تر است احساسات شان را کنترول می نماید.
روی هم رفته عفو و احسان از جمله صفات بارز انسان های انسان گونه است به خصوص آدم های مؤمن و متقی باید دارای چنین اوصاف باشند تا در امر ارشاد و دعوت الگو های بر جسته در جامعه قلمداد شوند، و نمونه کامل انسانی و اسلامی باشد. اللهم انک عفو کریم تحب العفو فاعف عنا یا عفو. آمین!