مقالات

ورع امیرالمومنین عمر (رض):ـ

Visits: 15

ورع امیرالمومنین عمر (رض):ـ

روزی امیرالمومنین عمربن خطاب (رض) یک قطعه ای برنز ( آهنی را می گویند که زود ذوب می شود واز آن وسایل درست می کنند) خیلی کوچکی که به کار هیچ چیزی نمی آمد در دست پسر خردسالش دید که با آن بازی می کرد از او پرسید که این قطعه برنز چه کسی به تو داده است ای غلام کودک در جواب گفت : عامل بیت المال آنرا به من بخشیده است ای پدر، امیرالمومنین دست فرزندش را گرفت واو را با خود به بیت المال برد وبه عامل گفت : چه کسی به تو دستور داده است که به ابن عمر این قطعه ای برنز بدهی ، عامل که بر عکس فکر کرده بود گفت : ای امیرالمومنین من هر چه در بیت المال گشتم تا طلا یا نقره ای پیدا کنم وبه دست پسر تو بدهم ولی پیدا نکردم برای دلجوئی او این قطعه ای برنز را دیدم به او دادم چهره ای مبارک امیرالمومنین از شدت غیظ وغضب سرخ گردید وبا تهدید به عامل گفت: مادرت به عزایت بنشیند تو با این کارت بیت المال مسلمین را بر باد می دهی ، مگر تو هیچ خانه ای را پیدا نکردی که به آنها حرام بخورانی غیر از خانه عمر! زود این قطعه ای برنز را بگیر ودر جایش قرار بده واگر بار دیگر این عمل از تو تکرار گردد باعث عزل تو خواهد شد. ( انیس المومنین سعد الله المختار )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *