حکایات

دشواری حساب روز قیامت

بازدیدها: 8066

دشواری حساب روز قیامت

پدری مر پسر خویش را گفت: امروز هر چه با مردم گویی وبر زبان خود رانی به هنگام نماز شام با من بگوی وسكنات وحركات خویش بر من عرض كن. آن پسر نماز شام به جهدی ورنجی عظیم وتكلفی تمام یك روزه گفتار وكردار خویش با پدر گفت. دیگر روز پدر همین در خواست كرد پسر گفت: زینهار ای پدر هر چه خواهی از رنج وكلفت بر من بنه و این یكی را از من مخواه كه طاقت ندارم. پدر گفت: ای مسكین مرا مقصود آن است كه بیدار وهشیار باش و از موقف حساب و عرض قیامت بترسی امروز حساب یك روزه با پدر خویش با چندین لطف كه با تو دارد طاقت نداری فردا حساب همه عمر با چندان قهر ومناقشت چون طاقت آری. «كشف الاسرار صفحه 536 جلد 5»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *