مقالات

مذمت و نکوهش حب جاه

Visits: 2601

مُذّمت – و نکوهش حُبّ جاه

الحمد لله الذی اعطی نبیه القرآن و مثله معه، وصلی الله علی من اوتی من الحکم جوامعه، و علی آله و صحبه اجمعین و بعد:

از آن جایکه جاه و مقام محبوب قلوب می باشد و جز صدیقان کسی دیگر حاضر به ترک و چشم پوشی از آن نمی باشد و به همین خاطر است که گفته اند آخرین چیزی که از سر و فکر صدیقان خارج می شود حب ریاست و مقام دنیوی است و ما اکنون مراد از نکوهش شهرت و انتشار آوازه ی آنرا بیان میکنیم:

اصل و اساس جاه و مقام دنیوی همان انتشار شهرت و آوازه می باشد و این خود امر نکوهیده است مگر در حق کسی که خداوند اورا به خاطر نشر دین الهی مشهور و پر آوازه ساخته باشد. حضرت جابررضی الله عنه گفته است رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: (بحسب امرء من الشر الخ…). همین اندازه بدی بسنده است برای کسی که مردمان به انگشتان خود در دین و دنیای به او اشاره کنند مگر آنکه خداوند او را مصون داشته باشد زیرا که خداوند دلها و اعمال شما را مینگرد نه شکل و صورت شما را.

حضرت علی بن ابی طالب رضی الله عنه گفته است «خود را مبتذل کن اما مشهور مگردان و شخص خود را بلند مکن تا تو را به علم یاد کنند و بپوشان و خاموش باش تا به سلامت بمانی و تا نیک مردان را شاد گردانی و بد کرداران را به خشم آوری».

ابراهیم بن ادهم رحمت الله علیه گفته است «هر کسی شهرت طلب باشد به خدای خود صادق نمی باشد»

و ابو ایوب سختیانی گفته است: کسی که دوست دارد مقام و منزلت او در میان مردم شناخته و مشهور گردد پس او با خدای خود صادق نمی باشد حضرت طلحه گروهی را که حدود ده نفر بودند دید که همراه او راه می رفتند، گفت: «اینان» مگسان طمع و پروانه آتش اند.

سُلیم بن حنظله گفته است: (هنگلمی که ما در اطراف و پشت سری ابی بن کعب راه می رفتیم نا گاه جضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه ابی بن کعب را دید و زره او را گرفت. اُبی بن کعب گفت: ای امیرالمؤمنین! بنگر چکار میکنی؟ حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه گفت این زره ی مذلت و خواری است برای تبیعت کننده گان و فتنه و فساد است برای شخص تبیعت شده.

حسن بصری رحمت الله علیه نقل نموده است که روزی ابن مسعود رضی الله عنه از خانه خود بیرون آمد و عده ای از مردم دنبال او افتادند ابن مسعود رضی الله عنه به ایشان نگریست و گفت: چرا دنبال من افتاده اید به خدا قسم اگر بدانید که من در خانه خود چگونه ام دو نفر از شما دنبال من نمی افتادند» حسن بصری رحمت الله علیه گفت: «کسی که خوشحال باشد به اینکه افراد نا آگاه دنبالش بی افتند از صدای کفش پای افراد کمتر می باشد».

همچنان خداوندجل جلاله در مورد نکوهش حب جاه میفرماید: (تلک الدارالآخره نجعلها للذین لا یریدون علواً فی الارض و لا فساد و العاقبه للمتقین). ما آن سرای آخرت را تنها بهره ی کسانی می گردانیم که در زمین خواهان علو مقام و استکبار نیستند و فساد و تباهی را نمی خواهند و دلهایشان از مقام طلبی و شهرت خواهی و بزرگ بینی و تباهکاری پاک می باشد و عاقبت نیک ازان پرهیزگاران است.

جاه و مال دو رکن دنیا می باشند به این معنی که مراد از مال ملکیت اشیا و اعیان ظاهر و محسوس می باشد که صاحب آنها بتواند از آنها منفعت برگیرد و به وسیلۀ  آنها به اغراض و مقاصد مادی و به آرزوی شهوانی و خواسته های نفسانی برسد و مراد از جاه ملک دلهاست که هدف تعظیم وطاعت آن می باشد بنابر این مالک قلب نیز به وسیلۀ آن می تواند به اغراض و مقاصد خود برسد زیرا همجنان که مال به وسیلۀ هنر و صنعت بدست می آید قلوب افراد نیز به وسیلۀ انواع معاملات و معاشرتها تسخیر می شوند و بدست می آیند چون بدیهی است دلها به واسطه ی اعتقادات رام و مسخر میگردند.

بنابر این هر کس معتقد به انسانی باشد که صفتی از اوصاف کمال در او باشد قطعاً قلبش منقاد و فرمان بردار او می شود بلکه مالک شدن قلبها منجر به بنده گی کشاندن مردم و تسلط بر آنها می گردد زیرا طبعی است وقتی که مال محبوب باشد مسلماً جاه و مقام دنیوی به طریق اولی محبوب و مطلوب میباشد.

جاه و مقام دنیوی قوت روح است برای کسی که خواهان علو مقام بزرگ بینی است زیرا که خود روح چون از عالم ربوبیت است لذا مقتضی علو و برتری میباشد و خواهان بنده گی و انقیاد مردم است کمال را دوست دارد و آنرا می طلبد و به همین خاطر است کسی را نمی یابی که از این قصد و اراده به تو سودی برساند و کمک ات کند.

نفس به این علت به وسیلۀ ستایش خوشحال می شود و به هیجان در می آید چون احساس کمال می کند و نفس نیز کمال را دوست دارد اما با العکس نکوهش را دوست ندارد به خاطر اینکه در آن احساس نقص و عدم کمال می کند در حالی که نفس از نقصان و عدم کمال متنفر میباشد.

تردیدی نیست کسی که مبتلا به حب جاه و مقام می باشد قصد و همت خود را متوجه آن می سازد، پیوسته  خواهان افزون شدنش می باشد و تلاش خویش را در شکار قلوب مردم و جلب توجۀ آنان خلاصه میکنند و این چیزی است که او را به خاطر حصول آن به سوی ریا و نفاق ناچار می نماید و به همین خاطر است که پیامبر صلی الله علیه وسلم حب مال و جاه را از لحاظ زیان رساندن به دین شخص به دو گرگ گرسنه ی تشبیه کرده است که در میان گلۀ گوسفندی بیفتند میفرماید (ما ذئبان ضاریان اُرسلا فی زریبة غنم باکثر فساد فیها من حُب المال والجاه فی دین الرجل المسلم). دو گرگ گرسنه و حریص در گله و محل تجمع گوسفندان رها شوند بدتر و زیان بار تر از مال دوستی و جاه طلبی در دین فرد مسلمان نمی باشند بنابر این علاج حب جاه و مال، و دلکندن از آنها لازم می باشد و طبیعی است که علاج آنها از راه علم و عمل امکان پذیر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *