حکایات

عفو وبخشش :ـ

Visits: 130

عفو وبخشش :ـ

وقتی هدهد نزد سلیمان (ع) آمد سلیمان (ع) گفت : کجا بودی ؟ هر آئینه ترا عذاب وشکنجه شدید می کنم ! هدهد گفت : ای پیامبر خدا ع به یاد آور ایستادن خود را در پیشگاه خداوند در عرصات قیامت که از تو سوال می کنند ! آن سخن بر سلیمان ع تأثیر کرد وسخن به لطف گردانید وگفت: چه گویی که پر و بالت بکنم وترا به آفتاب گرم افکنم ؟ هدهد گفت : می دانم که چنین نکنی که این کار قصابان است نه پیغمبران. گفت: ترا با ناجنس در قفس کنم! گفت می دانم که این هم نکنی که این کار ناجوانمردان است وپیغمبران ناجوانمرد نباشند. سلیمان ع گفت: اکنون تو بگوی که با تو چه کنم؟ گفت : عفو کن ودرگذر که عفو کار پبغمبران وکریمان است.

در خبر است که فردای قیامت رب العزت به قومی از عاصیان گوید: چه عذاب کنم شما را به آن جفاها ومعصیتها که کردید در دنیا؟ ایشان گویند: بار خدایا عفو کن ودر گذر که کرم تو سزای آن است. ( تفسیر کشف الاسرار خواجه عبدالله انصاری رح)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *