سیری در گلواژه های پیر هرات :ـ
Views: 20
سیری در گلواژه های پیر هرات :ـ
یارب دل پاک وجان آگاهم ده
آه شب وگریه سحرگاهم ده
در راه خود اول زخودم بیخود کن
بیخود چو شدم زخود بخود راهم ده
الهی ! یکتای بی همتائی قیوم توانائی ، برهمه چیز بینایی, در همه حال دانائی ، از عیب مصفایی ، از شرک مبرائی ، اصل هر دوائی ، داروی دلهائی ، شاهنشاه فرمانفرمائی، معزز به تاج کبریائی، به تو رسد ملک خدائی .
الهی ! نام تو مارا جواز ، مهر تو ما را جهاز ، شناخت تو مارا امان ، لطف تو ما را عیان .
الهی ! ضعیفان را پناهی ، قاصدان را بر سر راهی ، مومنان را گواهی ، چه عزیز است آنکس که تو خواهی.
الهی ! در جلال رحمانی ، در کمال سبحانی ، نه محتاج زمانی ، ونه آرزومند مکانی ، نه کس به تو ماند ونه به کس مانی ، پیداست که در میان جانی ، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی .