گوشه ای از فضايل حضرت عمرفاروق (رضی الله تعالی عنه):ـ
بازدیدها: 1214
گوشه ای از فضايل حضرت عمرفاروق (رضی الله تعالی عنه):ـ
نحمده ونصلی علی رسوله الکریم اما بعد”
بايد اذعان کرد که عمربن خطاب برترين فرد اين امت بعد از ابوبکرصديق مي باشد، آن چه که اعتقاد بدان بر هر مسلماني واجب است، اينکه بايد به افضليت عمر اذعان نمايد و اعتقاد داشته باشد که عمر رضي الله عنه بعد از پيامبران و فرستادگان و ابوبکر به طور کلي بر ساير مردم برتري دارند. و گروه رستگار يعني اهل سنت و جماعت نيز معتقد به همين اصل است [عقيدة أهل السنة والجماعة في الصحابة الكرام، د. ناصر بن علي عائض حسن الشيخ (1/ 243).
. در مورد عمربن خطاب احاديث و روايات زيادي منقول است که بيانگر فضل و بزرگواري ايشان مي باشند و ما در اينجا به پاره اي از آن ها اشاره مي کنيم:
1 – ايمان، دانش و دين عمر رضي الله عنه:
عبدالله بن هاشم مي گويد: ما با رسول خدا صلي الله عليه و سلم بوديم دست عمر رضي الله عنه در دست ايشان بود. عمر رضي الله عنه گفت: اي رسول خدا! تو نزد من از همه محبوب تري جز از خودم. رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرمود: (لا والذي نفسي بيده حتى أكون أحبّ إليك من نفسك).«خير مگر اين که مرا از خودت هم بيشتر دوست داشته باشي».
آنگاه عمر رضي الله عنه گفت: اگر چنين است پس به خدا سوگند! که تو را از خودم هم بيشتر دوست دارم. رسول خدا صلي الله عليه و سلم گفت: الآن درست شد. صحيح المسند في فضائل الصحابه 66
همچنين باري رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرمود:
(بينما أنا نائم شربت – يعني اللبن – حتى أنظر إني الرّي يجري في ظفري أو في أظفاري، ثم ناولت عمر). «در خواب ديدم شير مي خورم و تا آن قدر سير شدم که آثار سيري را در انگشتان خود مي ديدم. آن گاه ظرف شير را به عمر رضي الله عنه دادم».
حاضرين پرسيدند که تعبير خواب شما چيست؟ فرمود: (العلم). «علم است». فتح الباري (7/ 46).
بايد گفت که وجه مشترک در تشابه شير با علم اين است که هر دو بسيار سودمند و مقوي مي باشند. با اين تفاوت که شير غذاي جسم و علم غذاي روح است. و اين حديث حامل فضيلت بزرگي براي عمر رضي الله عنه مي باشد. ضمناً بيانگر اين مطلب است که خوابها را نبايد حمل بر ظاهر کرد بلکه نياز به تعبير دارند. و مراد از علم در اينجا علم سياست در برخورد با مردم در روشني قرآن و سنت است. و عمر رضي الله عنه در اين باره موفق ترين فرد خلفاي راشدين محسوب مي شود. چرا که سالهاي خلافت ابوبکرصديق بسيار اندک بود و فتوحات آن چناني اي در دوران ايشان نصيب دولت اسلامي نشد، اما در زمان عمر رضي الله عنه فتوحات زيادي نصيب مسلمانان گرديد و با وجود گسترش روز افزون قلمرو اسلام، هيچ گونه اختلاف و دو دستگي اتفاق نيفتاد. همچنين رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرمود: (بينما أنا نائم رأيت الناس عرضوا علي وعليهم قمبص فمنها ما يبلغ الثدي ومنها ما يبلغ دون ذلك، وعرض على عمر وعليه قميص اجتره).
«در خواب ديدم که مردم در حالي که جامه هايي پوشيده بودند بر من عرضه مي شدند. جامه هاي بعضي تا سينه و جامه هاي عده اي بلندتر بود. عمر رضي الله عنه را در حالي ديدم که جامه اش مماس با زمين بود».
حاضرين گفتند: آن را چگونه تعبير نمودي؟ فرمود: تعبيرش دين است. مسلم ش 2390.
2 – ترس و وحشت شيطان از عمر رضي الله عنه:
سعد بن ابي وقاص مي گويد: در حالي که تني چند از زنان قريش نزد رسول خدا نشسته و با او گفتگو مي کردند و صدايشان بلند بود، عمر رضي الله عنه اجازه ي ورود خواست. رسول خدا صلي الله عليه و سلم به او اجازه داد. وقتي عمر رضي الله عنه وارد شد زنان قريشي چادرهاي خود را به خود پيچيدند و به گوشه اي پناه بردند. رسول خدا خنديد. عمر رضي الله عنه براي آن حضرت دعا کرد و گفت: الهي هميشه خندان باشي! اينجا چه خبر است؟ رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرمود:(عجبت من هؤلاء اللاتي كن عندي فلما سمعن صوتك ابتدرن الحجاب).«از رفتار اين ها خنده ام مي آيد که با شنيدن صداي تو فورا چادرهايشان را به خود پيچيدند».
عمر رضي الله عنه گفت: اي رسول خدا! تو شايسته تري که از تو بترسند. و خطاب به آنان گفت: اي نادان ها! رعايت مرا مي کنيد و رعايت رسول خدا را نمي کنيد؟ گفتند: بلي، تو آدم تند و خشني هستي. رسول خدا صلي الله عليه و سلم گفت:(إيها يا ابن الخطاب والذي نفسي بيده ما لقيك الشيطان سالكاً فجاً). «اي عمر! به خدا سوگند! وقتي شيطان ببيند تو از راهي مي آيي، او راه ديگري براي خود انتخاب خواهد کرد». بخاري 3683، مسلم 2386
اين روايت بيانگر فضيلت عمر است و پرده از اين برمي دارد که عمر در حد وسيعي به آداب ديني التزام دارد، طوري که شيطان هيچ گونه راهي براي ورود به درون او را نمي يابد عقيدة أهل السنة والجماعة (1/ 348).
ابن حجر مي گويد: اين حديث بيانگر فضيلت ويژه اي براي عمر است و معني آن چنين است که شيطان هيچ نوع سلطه اي برعمر رضي الله عنه ندارد. البته اين به معناي عصمت عمر از گناه نيست. چرا که اگر چه شيطان از نزديک شدن با عمر مي ترسد، اما چه تضميني وجود دارد که از راه دور او را دچار وسوسه نکند، کاري که با ديگران انجام مي دهد. و در حديث ديگري که طبراني به روايت حفصه گزارش مي دهد، آمده است که رسول خدا فرمود: (إن الشيطان لا يلقى عمرمنذ أسلم إلا فر لوجهه) طبراني در اوسط.
«از روزي که عمر رضي الله عنه مسلمان شده است، هنگامي شيطان با او روبرو مي شود پا به فرار مي گذارد».
امام نووي مي گويد: اين حديث حمل بر ظاهر مي شود يعني حقيقتاً شيطان از ديدن عمر رضي الله عنه فرار مي کند. اما عياض مي گويد: احتمال دارد که اين حديث نوعي تمثيل است يعني عمر رضي الله عنه آن چنان با شيطان فاصله گرفته است که شيطان در راهي قدم نمي گذارد که عمر رضي الله عنه در آن قدم بگذارد. و اين بيانگر آن است که عمر رضي الله عنه با همه ي راه هاي شيطاني مخالف است. ابن حجر همان معني نخست را ترجيح مي دهد. فتح الباري 7/ 47، و شرح نووي 15/ 165
3 – الهام شده ي اين امت:
رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرمود: (لقد كان فيما قبلكم من الأمم محدثون فإن يك في أمتي أحد فإنه عمر) بخاري 3689، مسلم 2398
«در ميان امتهاي پيشين کساني بودند که به آن ها الهام مي شد. اگر در ميان امت من به کسي الهام بشود قطعا عمرخواهد بود».
علما در شرح اين حديث سخنان مختلفي گفته اند. برخي معتقداند که مراد از «محدث» کسي است که به او الهام مي شود. برخي گفته اند يعني کسي که بدون اراده سخن حق بر زبان او جاري مي گردد. و عده اي گفته اند يعني فرشتگان با قلب او سخن مي گويند و بعضي هم آن را به فراست معني کرده اند. فتح الباري 7/ 50 شرح النووي (15//166).
ابن حجر مي گويد: علت اختصاص عمر رضي الله عنه به اين مسأله به خاطر آن است که در زمان رسول خدا صلي الله عليه و سلم آيات زيادي به تأييد نظريات ايشان نازل گرديد فتح الباري (7/ 51). البته نبايد از اختصاص عمر رضي الله عنه به اين مقام ويژه چنين پنداشت که او بر ابوبکرصديق پيشي گرفته است. عقيدة أهل السنة والجماعة (1/ 348).
ابن قيم مي گويد: فکر نکن که اختصاص عمر رضي الله عنه به اين ويژگي، باعث تفضيل او بر ابوبکرصديق مي شود. چون همين فضيلت عمر رضي الله عنه يکي از فضايل بزرگ ابوبکر محسوب مي شود. چرا که ابوبکر به خاطر کمال همنشيني با رسول خدا و سيراب شدن از سرچشمه ي فيوض نبوي به مقامي بالاتر از الهام دست يافته بود. و از فراست و درايت بيشتري برخوردار بود مفتاح دار السعادة (1/ 255). (چنان که موضعگيري ايشان در مسأله اعلان وفات رسول خدا، اعزام لشکر اسامه و قتال با مرتدين گواه بر اين مطلب است).
4 – قهرماني سراغ ندارم که مانند عمر رضي الله عنه شگفتي ها بيافريند:
رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرمود: (رأيت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له، ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقرياً يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن). مسلم ش2393
«در خواب ديدم که با دلو بزرگي آب مي کشم. آن گاه ابوبکر آمد و يک يا دو دلو از آن کشيد. سپس عمر رضي الله عنه آمد و آن را بدست گرفت و هيچ قهرماني را سراغ ندارم که مانند او شگفتي ها بيافريند. او چنان آب کشيد که همه ي مردم و شترانشان سيراب شدند و به استراحتگاه هاي خود برگشتند».
اين حديث به اين نکته اشاره دارد که عمر رضي الله عنه شخصيتي با فضيلت است؛ آن جا که پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: «سپس عمر رضي الله عنه آمد و آن را بدست گرفت و هيچ قهرماني را سراغ ندارم که مانند او شگفتي ها بيافريند».
اين حديث به صراحت به خلافت ابوبکر و عمر و موفقيتهاي چشم گير و فتوحات زمان آن ها دلالت مي کند. با توجه به اينکه در دوران خلافت ابوبکر اهل رده از پاي در آمدند و علي رغم اينکه مدت خلافت ايشان تنها دو سال و چند ماهي بود، اما خداوند برکت زيادي را در آن قرار داد و به منفعتهاي زيادي دست يافتند، و هنگامي که ابوبکرصديق وفات يافت، فاروق به عنوان خليفه ي او معرفي شد و در دوران خلافت ايشان دايره ي اسلام گسترش پيدا کرد و قوانيني را براي مردم پياده نمود که هرگز با آن روبرو نشده بودند، به ويژه اينکه در دوران خلافت ايشان فتوحات بيشتري نصيبت دولت اسلام گرديد و شهرهاي تازه اي تأسيس و ادارات دولتي متعددي راه اندازي شد. پس ابوبکر کاري را آغاز کرد و عمر رضي الله عنه آن را تکميل نمود. شرح النووي (15/ 161 – 162).
5 – غيرت عمر رضي الله عنه و بشارت دادن رسول خدا او را به کاخي در بهشت:
رسول خدا صلي الله عليه و سلم مي فرمايد: (رأيتني دخلت الجنة فإذا أنا بالرميصاء امرأة أبي طليحة وسمعت خشفة فقلت من هذا؟ فقال: هذا بلال ورأيت قصراً بفنائه جارية، فقلت. لمن هذا؟ فقالوا: لعمرفأردت أن أدخله فأنظر إليه فذكرت غيرتك. فقال عمر: بأبي وأمي يا رسول الله أعليك أغار) مسلم ش2394.
«در خواب ديدم که وارد بهشت شده ام و با رميصا (همسر ابو طلحه) روبرو شدم. سپس صداي پايي شنيدم. گفتم: اين چه صدايي است؟ گفتند: صداي پاي بلال است. و در آن جا کاخي ديدم که دوشيزه اي داخل آن بود. گفتم: اين کاخ متعلق به چه کسي است؟ گفتند: از آن عمر است. مي خواستم وارد آن بشوم، ولي به ياد غيرتت افتادم. عمر رضي الله عنه گفت: پدر و مادرم فدايت باد غيرت من براي شما نيست».
و در روايتي َآمده است که پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:
(بينما أنا نائم رأيتني في الجنة فإذا امرأة تتوضأ إلى جانب قصر فقلت: لمن هذا القصر؟ قالوا لعمرفذكرت غيرته فوليت مدبراً. فبكى عمروقال: أعليك أغار يا رسول الله مسلم ش 2395.
«در خواب ديدم که وارد بهشت شده ام و با زني روبرو شدم که در کنار كاخي وضو مي گرفت. گفتم: اين کاخ متعلق به چه کسي است؟ گفتند: از آن عمر است. پس به ياد غيرت او افتادم و از ورود بدان عقب نشيني کردم. عمر رضي الله عنه گريه کرد و گفت: اي رسول خدا! چگونه به خود اجازه مي دهم در مقابل شما غيرت به خرج دهم؟».
اين دو حديث بيانگر جايگاه عمر رضي الله عنه نزد خدا و مقام او در بهشت مي باشد. چرا که خواب انبيا بخشي از وحي الهي است عقيدة أهل السنة والجماعة والصحابة (1/ 245).
6 – محبوب ترين شخص نزد رسول خدا پس از ابوبکر:
عمرو بن عاص رضي الله عنه مي گويد: از رسول خدا صلي الله عليه و سلم پرسيدم: بيشتر از همه چه کسي را دوست داري؟ فرمود: عائشه را. گفتم: از ميان مردان چه کسي را؟ فرمود: پدرش را. گفتم: بعد از او چه کسي را؟ فرمود: عمر را. و بعد از او چند نفر ديگر را نام برد. الإحسان في صحيح ابن حبان (15/ 209). مسلم ش 2384، و بخاري باب غزو ذات السلاسل ش 4100.
7 – عمر رضي الله عنه و دريافت مژده ي ورود به بهشت:
ابو موسي اشعري مي گويد: من با رسول خدا صلي الله عليه و سلم در يکي از باغهاي مدينه بوديم که مردي آمد و در زد. رسول خدا صلي الله عليه و سلم به من فرمود: درب را باز کن و او را به بهشت مژده ده. من درب را باز کردم، ديدم ابوبکر است او را از آن چه رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرموده بود اطلاع دادم، او گفت: الحمد لله. بعد از آن نيز کسي آمد و در زد. رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرمود: درب را باز کن و او را نيز بشارت به بهشت ده. وقتي درب را باز کردم ديدم عمر رضي الله عنه است. او را نيز از آن چه رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرموده بود با خبر کردم، گفت: الحمدلله. سپس مرد ديگري در زد. رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرمود: درب را باز کن و او را هم در مقابل مشکلاتي که سر راهش مي آيد، بشارت به بهشت ده. وقتي درب را باز کردم ديدم عثمان است او را از آن چه رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرموده بود باخبر کردم، گفت: الحمدلله و به توفيق خدا البخاري، ك الصحابة ش: 3290.