حضرت عمر فاروق«رض»اولین شهید محراب:ـ اول محرم روز شهادت شان”ـ
بازدیدها: 2095
حضرت عمر فاروق«رض»اولین شهید محراب:ـ اول محرم روز شهادت شان”ـ
نام آن حضرت عمر لقب ايشان فاروق وكنيه شان ابوحفص است . سلسله نسب خانوادگي شان ونسب رسول الله « ص» در جد نهم به كعب مي رسد بدين صورت كه كعب دو پسر داشت يكي به نام مره كه پيامبر اكرم«ص» از نسل وي وديگري عدي كه حضرت عمر « رض» از نسل اوست . حضرت عمر « رض» در سال سيزدهم بعد از عام الفيل متولد شدند عمر ايشان نيز 63 سال بود در سال ششم بعثت در سن 27 سالگي به اسلام مشرف گرديد. پيش از ايشان 40 نفر مرد و11 نفر زن به اسلام مشرف شده بودند . رنگ چهرة شان سفيد متمايل به سرخي ، اما بر اثر قحط سالي وتناول غذاهاي نا مناسب آثار سياهي بر رخسار انورشان پديدار بود چهره كم گوشت وصورتي لاغر داشتند قد مبارشان بلند بود به طوري كه هرگاه در ميان مردم مي ايستادند از همه بلند تر به نظر مي رسيدند وگويا بر مركبي سوار هستند ، بسيار شجاع دلير ونيرومند بودند ، همان شكوه وهيبتي كه پيش از اسلام داشت پس از اسلام نيز ازآن برخوردار بودند. دين اسلام با مسلمان شدن شان بسيار تقويت شد در زمان آن حضرت « ص» به عنوان وزير ايشان تعيين گرديد وحضرت ابوبكر صديق « رض» در زمان خلافت خود با حفظ اين منصب عهده قضاء را نيز به ايشان سپرد سر انجام به جانشيني ابوبكر صديق « رض» بر گزيده شدند .
خدماتي كه در زمان خلافت خويش براي اسلام انجام داد وتوسعه وفتوحات ارزشمندي كه در اين زمان نصيب اسلام گرديد چنان واضح وآشكار است كه مانند آن را در طول تاريخ نمي توان يافت . منبر خلافت را باوجود گرامي خود به مدت ده سال وشش ماه وپنج روز زينت بخشيدند وسر انجام هنگام نماز فجر به دست ابو لؤ لؤ برده مجوسي در محراب مسجد النبي « ص» ضربت خورده ودر روز يكم محرم سال 24 هجري جام شهادت را نوشيدند ودار فاني را وداع كردند در روضه اطهر ودر كنار مقبره ی حضرت ابو بكر صديق « رض» مدفون گرديدند واقبال مسلمين با رحلت ايشان از دنيا رخت بر بست ازدواج هاي متعددي كرده بودند .
اما هنگام خلافت تنها يك همسر داشتند . وهمچنان در سال هفدهم هجري با حضرت ام كلثوم دختر حضرت علي « رض» كه از بطن فاطمه زهرا « رض» متولد شده بود ازدواج كردند فرزندان ايشان عبارت اند از ام المؤ منين حضرت حفصه « رض» كه همسر رسول الله « ص» بودند ، وعبدالله عبيدالله عاصم عبدالرحمن . وقتي حضرت عمر « رض» به قصد اظهار اسلام به خدمت رسول الله « ص» رسيد آن حضرت « ص» چند قدم از جاي خود به پيش او رفته او را در آغوش گرفتند وسه بار دست مبارك را بر سينه اش ماليدند دعا كردند : خدايا كينه وعداوت را از سينه اش بيرون كن وآن را از ايمان پر كن » سپس جبرئيل امين براي تبريك گفتن به زمين آمد وگفت : اي رسول خدا اهل آسمان خبر خوش اسلام آوردن عمر را به يكديگر گفتند . حضرت عمر « رض» در آن وقت حساس وپر خطر اسلام آوردن خود را اعلام كردند واشعاري چند در جلوي كفار خواندند كفار ايشان را محاصره كردند ولي به تنهائي با آنان در گير شدند وآنها را مجروح ساختند ونزديك بود كه ايشان را به شهادت برسانند در اين هنگام عاص بن وائل آمد وايشان را از چنگ كفار رهانيد . به محض اسلام آوردن حضرت عمر پيامبر«ص» به طور علني در كعبه نماز گزاردند وشوكت وقوت اسلام روز به روز رو به فزوني بود . حضرت عبدالله بن مسعود « رض» فرموده است : مسلمان شدن عمر فتح اسلام هجرت وي نصرت الهي وخلافت وي رحمت خداوندي بود .
حضرت عمر قبل از مهاجرت پيامبر اكرم « ص» با شكوه خاصي به مدينه هجرت كردند هنگام رهسپار شدن از مكه كعبه را طواف كرده مجمع كفار را چنين مورد خطاب قرار دادند وفرمودند: من اكنون قصد هجرت دارم فردا نگوئيد كه عمر پنهاني گريخت كسي كه مي خواهد زنش بيوه وبچه هايش يتيم شوند با آمدن در اين رود خانه جلوي مرا بگيرد اما كسي جرأت نكرد كه سخنان شان را پاسخ دهد . بعد از هجرت بزرگ ترين خدمت حضرت عمر «رض» به اسلام جهاد در راه خدا وشركت در غزوات بود به جز حضرت فاروق « رض» چه كسي مي توانست در انجام آنها سبقت بگيرد در تمام غزوات آن حضرت « ص» شركت نمودند خدمات ارزنده انجام دادند . حضرت عمر فاروق « رض» بعد از فتح مكه از رسول الله « ص» براي اعتكاف در خانه كعبه يا براي اداي عمره اجازه خواستند آن حضرت «ص» ضمن اجازه دادن با بيان جمله بسيار زيبا ايشان را مورد نوازش واكرام قرار دادند كه خود عمر فاروق مي فرمايد اگر در عوض اين جمله همه دنيا به من برسد خوشحال نخواهم شد . آن جمله اين بود « يا اخي اشركنا بشئ من دعائك ولا تنسنا » يعني اي برادرم ما را هم در دعاي خود شريك گردان وما را از ياد مبر . از نفاق ودو رنگي به حدي نفرت داشتند كه هر گاه از فردي عمل منافقانه سر مي زد فورا خشمگين شده عرض مي كردند اي رسول خدا اجازه دهيد گردن او را بزنم . وقتي رئيس منافقين عبدالله بن ابي مرد رسول اكرم « ص» به خاطر تسلي فرزندش كه فردي مخلص ومتدين بود خواستند بر او نماز جنازه بخوانند حضرت فاروق راضي نبود اگر چه پيامبر اكرم « ص» به خاطر وعده بر او نماز جنازه خواندند اما متعاقب آن آيه نازل شد « لا تصل علي احد منهم مات ابدا ولاتقم علي قبره » يعني اي محمد اگر منافقي مرد بر او نماز جنازه مخوان وبر قبرش مايست . چه بسا وحي الهي در مقام تأئيد ايشان نازل مي شد رأي ايشان در باره اسراي بدر ، نماز جنازه به منافقان ، حجاب ازواج مطهرات ، مصلي قرار دادن مقام ابراهيم ، حرمت شراب ومواردي ديگر از اين قبيل مورد تأئيد قرآن مجيد قرار گرفته است .
بعضي علماء در اين خصوص تصانيف مستقلي نگاشته اند وتمام آياتي را كه در موافقت با رأي ايشان نازل شده است گرد آوري ومرتب كرده اند . وقتي دوران خلافت حضرت ابوبكر صديق ر رض» فرارسيد از خود كمال اطاعت نشان داده مؤدبانه در خدمت ايشان بودند واو را از خودش بسيار خشنود مي كردند . حضرت ابوبكر صديق « رض» در پايان عمرش با نوشتن نامه به خلافت ايشان توصيه كردند وفرمودند : من از رسول خدا «ص» شنيدم كه فرمودند : آفتاب بر كسي بهتر از عمر طلوع نكرده است وفرمود من به دربار خدا عرض مي كنم خداوندا بهترين مخلوقات تو را خليفه كردم وبعدا براي استقامت او در امر خلافت دعا كردند ونصيحت هاي لازم را به او كردند كه همواره دستور العمل زندگي ايشان قرار گرفت . دوران خلافت حضرت عمر «رض» نمونه از قدرت كامله ورحمت واسعه خداوندي بود . كمالاتي كه تعليم وتربيت رسول خدا « ص» در ذ ات عالي ايشان به وديعت نهاده بود در هنگام خلافت به منصه ظهور رسيد .
همه وعده هائي كه خداوند به رسول خود داده بود وپيشگوئي هايي كه در قرآن واحاديث نسبت به تمكين دين وظهور هدايت وفتوحات آمده است عالي ترين وجوه عملي آنها در عهد خلافت ايشان شكل گرفت اگر بنا باشد عمليات واقدامات دوران خلافت وكمالات ظاهري وباطني ايشان بيان شود دفتر هاي زيادي پر خواهد شد . اگر عدل ، انصاف ، نظم كشور وفتوحات ايشان نظر افكنده شود عقل آدمي حيران مي شود زيرا ايشان كارهاي انجام داده اند كه مشابه آن قبلا در جهان وجود نداشته است . واگر كمالات معنوي وخدمات ديني ايشان ملاحظه شود عقل خيره مي ماند كه مثالي براي آن در اوراق تاريخ نمي توان يافت . در حقيقت هر كدام از عملكرد هاي ايشان به جهانيان نشان مي دهد كه ايشان چگونه در مكتب مرشد خود ، سيد دو جهان وامام الانبياء تربيت يافته است . ودر مدت نه چندان طولاني دورا ن خلافت خود فرمانروائي كوچك اسلامي را به جامعه ی بزرگ وقدرتمندي مبدل ساخت همان طوري كه از طريق وحي آن حضرت « ص» قبلا اطلاع يافته بودند . در صحيح بخاري روايت است كه روزي آن حضرت « ص» خواب ديدند « خواب انبياء هم وحي الهي است » وخوابشان را براي اصحاب چنين بيان كردند كه : من ديدم از چاهي آب بيرون مي كشم پس از لحظاتي ابوبكر آمد ودلو را از دستم گرفت ويك يا دو دلو كشيد آنگاه عمر آمد دلو را گرفت به مجرد اينكه دلو در دست عمر قرار گرفت به يك دلو بزرگي تبديل شد وهيچ شخص نيرومندي را نديدم كه مانند عمر با دلوي بزرگ آب ازچاه بيرون كشد . به محض قبول خلافت دستور عمومي صادر كردند وفرمودند : هر گاه كسي به سخنانم اعتراض دارد مرا به اشتباهم آگاه سازد ونيز از طرف شان اعلام عمومي شد كه « احب الناس الي من رفع الي عيوبي » يعني بيشتر از همه كسي را دوست دارم كه مرا بر عيب هايم آگاه سازد .
صفت تواضع به قدري در وجود حضرت عمر « رض» وجود داشت كه عقل بشر از تصور آن ناتوان است ، با وجودي كه شاه عرب وعجم بلكه حاكم وفرمانرواي شاهان نيز محسوب مي شدند فروتني وتواضع شان به حدي بود كه به خود اجازه نمي دادند هنگام سخنراني وخطبه از پله ی كه صديق اكبر « رض» در آن قرار ميگرفت پا را فراتر بگذارند با وجودي كه مردم مي گفتند : بالاتر بنشين مي فرمودند : اگر آن جاي كه پاي ابوبكر رض» قرار گرفته است به من برسد مرا كافي خواهد بود . حالت زهد وترك دنيا در ايشان به حدي بود كه حقوق خود را از بيت المال كمتر از همه در نظر گرفته بودند به طوري كه به هيچ وجه ضروريات زندگي ايشان را كفايت نمي كرد . مصارف ايشان از بيت المال كم واندك بود ومي فرمودند : برايم اين اندازه مقرر است كه به طور متوسط خرج من وخانواده ام را كفايت كند . روزانه دو درهم از بيت المال سهميه داشتند وهر سال دو دست لباس يك دست براي تابستان وديگري براي زمستان ونيز مركبي براي رفتن به حج وعمره برايشان تعيين شده بود . طبقات ابن سعد.
كيفيت لباس امير المؤمنين فاروق اعظم « رض» چنان بود كه در تمام سال فقط دو دست لباس از بيت المال تحويل مي گرفتند آن هم از پارچه ی كلفت وزبر ، وهر گاه پاره مي شد پيوند مي زدند كه گاهي از پوست بود ، يك بار شمرده شد كه درميان دو شانه ی پيراهن شان چهار پيوند ودر ازار شان دوازده پيوند وجود داشت . حضرت زيد بن ثابت « رض» مي گويد : در لباس ايشان هفده پيوند شمردم. زماني كه به طرف شام عازم شدند لباس پيوند زده بر قامت مقدس پوشيده بود مسلمانان گفتند : امروز علماي يهود ونصارا براي ملاقات شما مي آيند وشما را به ديده ی حقارت مي نگرند ومي دانيد كه چه مي گويند ؟ فاروق اعظم « رض» فرمودند : ما از بد گفتن كسي پروا نداريم خداوند ما را با اسلام عزت بخشيده است نه بالباس . از عبدالله بن عباس « رض» روايت است كه فرمود وقتي شهر مداين فتح شد وغنايم را آوردند حضرت عمر فاروق ر رض» دستور دادند شالي در مسجد هموار كنند واموال را روي آن قرار دهند ، سپس اصحاب كرام «رض» نزد ايشان جمع شدند حضرت فاروق اعظم قبل از همه هزار درهم به حضرت امام حسن وهزار درهم به حضرت امام حسين« رضي الله عنهما» دادند وباقيمانده ی غنايم را ميان مردم تقسيم كردند وبه فرزند خويش عبدالله پانصد درهم دادند عبدالله عرض كرد اي امير المؤمنين من در زمان رسول الله « ص» به جهاد رفتم حسن وحسين خردسال بودند حال آنكه شما به هر يك از آنان هزار درهم داديد وبه من پانصد درهم ؟ ايشان فرمودند : اي عبدالله مي تواني پدري مثل پدر ومادري همچون مادر وجدي مثل جد ايشان براي خود ارايه دهي تا حقوق تو با آنان يكسان باشد تو هر گز با آنان برابري نخواهي كرد . بالآخره فاروق اعظم «رض» در اراده ی خويش همچنان مصمم وپا بر جا با قي ماندند واز مسير سيره ی نبوي « ص» وابوبكر صديق « رض» ذره ی منحرف نگشتند . ودر عدل و انصاف زهد وتقوا وبي رغبتي به دنيا وغيره خصائل نيكو شهره ی آفاق داشتند . الله متعال از ایشان راضی باشد.