حکایات

حکایات وروایات :ـ

Views: 451

حکایات وروایات :ـ

 امام ابویوسف یکی از شاگردان قوی امام ابوحنیفه «رح» شنید که جوانی به نام حاتم اصم در مسجد سخن از زهد وپرهیزگاری میزند ، امام ابویوسف به شاگردانش گفت …. بیایید به نزدش برویم وسوال کنیم، اگر جواب دهد سخن اش را میشنویم.

وقتی که به مسجد داخل شد ازش پرسید: ای جوان! از نماز برایم خبر بده؟

حاتم اصم «رح» در جواب گفت : آیا از آداب نماز سوال میکنی ویا از کیفیت آن ؟

امام ابویوسف «رح» تعجب کرد وبه خود گفت عجبا یک سوال کردیم اما او آن را دو سوال کرد. پس به حاتم اصم گفت : از آداب نماز خبر بده؟

حاتم اصم «رح» گفت: آداب اینکه ایستاد شوی به سبب امر الله

وبروی به خاطر ثواب

وداخل شوی به نیت صاف

وتکبیر بگویی با تعظیم واحترام

وقرائت کنی با ترتیل وآهسته

ورکوع کنی خاشعانه

وسجده کنی با خضوع وعاجزی

وبه قعده ی تشهد بنشینی با اخلاص وسلام کنی با رحمت.

بعد امام ابویوسف گفت : پس از کیفیت آن برایم بگو؟

حاتم اصم گفت:

کیفیت آن اینکه : کعبه را در بین ابروهایت تصور کنی وقرار دهی

وترازوی حساب روز قیامت را به چشمانت نصب کنی

وپل صراط را در زیر قدمهایت قرار دهی

جنت را طرف راست ات

دوزخ را در طرف چپ ات

عزرائیل را در عقیب ات ، اینکه تو را طلب میکند

وبعد از آنهم ندانی ، اینکه آیا نماز تو قبول شده ویا رد.

پس امام ابویوسف رح ازش پرسید از چه وقت این قسم نماز میخوانی؟

حاتم اصم جواب داد : از بیست سال به این سو.

امام ابویوسف «رح» به شاگردانش متوجه شد وگفت: بیایید برویم تا این چنین نماز بخوانیم.

یا الله نمازهای ما را از نمازهای با آداب وبا کیفیت قبول کن.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *