تفرقه راه تباهی:ـ
بازدیدها: 154
تفرقه راه تباهی:ـ
الحمد لله الذی امرنا بالتوحید ونها نا عن التفرقة والصلوة والسلام علی من رغّبنا الی الجماعة ورهّبنا عن الفرقة وعلی آله واصحابه ومن دعی بدعوته الی یوم القیامة.
امابعد:
فاعوذ بالله من الشیطان الرجیم (واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا) الآیه سوره آل عمران آیه103
ترجمه : وهمگی چنگ بزنید به ریسمان الله ج (قرآن واسلام) وپراکنده نشوید .
مبحث: تفرقه راه تباهی
خواستیم اضرار وعواقب تفرقه را به چهار بخش ذیل بطور فشرده وخلاصه بیان نماییم:
1- تفرقه راه تباهی در تمام ادیان سماوی .
2- تفرقه راه تباهی در پرتو ادله اسلامی .
3- تفرقه راه تباهی در عصر مشاهد کنونی .
4- تفرقه راه تباهی با بیان اسباب و یا آثار آن .
بخش اول: یقیناً اوامر ونواهی الهی با عالم از حکمت ونجات وسعادت همراست زیرا خداوند ج حکیم است هر امر ونهی او توأم با حکمت، مشهود هر انسان با بصیرت است که همه اوامر ونواهی ادیان سماوی مطابق به فطرت سلیمه خدا داد انسان ها است بلکه کلام حق چه امرونهی باشد چه اخبار وقصه در هر زمان و مکان مقبول عقل و طبع هر انسان صاحب وجدان است.
یکی از مأمورات متفقه کل ادیان حقه وتمام انبیاء مبعوثه الهی توحید ووحدت ویکی از منهیات متفقه شان تفرقه وفرقت است ،هیچ پیغمبری از آدم تا خاتم نگذشته که دو ندای (1) وحّدوا (2) ولاتفرقوا را سر نداده باشد انبیاء علیهم الصلوة والسلام در طول تاریخ با همه کثرت اعداد وبا همه فاصله های زمانی یا مکانی نه تنها بین شان ومسیر شان تفرقه واختلاف نبوده بلکه دوامدار امتیان شانرا از تفرقه نهی مینمودند ،توحید که خود با تفرقه تقابل دارد رکن متفقه تمام ادیان الهی وسر آغا ز دعوت همه انبیاء علیهم الصلوة والسلام بوده است . با آگاهی حاصل نمودن از اهمیت توحید ووحدت وخطر ومضرت تفرقه وجدائی در پرتو تاریخ وسیرمعتبره دو مطلب (1)وحدت راه نجات (2)تفرقه راه تباهی همچون روز روشن میگردد قرآن عظیم الشان خاتم ومکمل کتب آسمانی با بیان قصص وحکایات زیاد سر انجام سرنوشت امت های با تشتت وتفرقه را برای مسلمانان بیان نموده تا مسلمین از ایشان عبرت گرفته دیگر راه تفرقه را که راه تباهیست نپیمایند.
قرآن با آن هم اکتفا نکرده به ده ها مورد نواهی موکده در آیات متعدده بطور صریحی واشاره ای پرداخته امت اسلام را از تفرقه نهی نموده است تا به عواقب خطرناک آن مبتلا نگردند . با تعمق در قصص وحکایات قرآنی امم گذشته پی می بریم که عالیترین رمز نجات امتها وحدت واتحاد شان در روشنائی دستورات خدا وبزرگترین سبب هلاکت وتباهی شان تفرقه واختلاف شان بوده است .چنانچه خداوند ج در قرآن مجید وقتی اسباب هلاکت فرعون را بیان میکند در آیه چهارم سوره قصص چنین میفرماید : (ان فرعون علا فی الارض وجعل اهلها شیعا ) الآیه .
ترجمه: بی گمان فرعون در زمین برتری جست واهل آن را گروه گروه کرد . میدانیم یکی از جرم های گران واسباب هلاکت فرعون نفاق افگنی وتفرقه اندازی آن در روی زمین بود ، تفرقه عملی که عامل وهم اشخاص منفعل را تباه می سازد . ملت مسلمان ما میدانند بعضی اقوال مستحدثه از شرق وغرب ومستورده بی مورد بر جوامع اسلامی همانند (تفرقه انداز وحکومت کن) نه تنها بر سیاست اسلامی وشؤن زندگی ما جای پای ندارد بلکه این کلمات وجملات برجوامع خودشان هم مصداق ندارد فقط اینها را به عنوان مضرترین ویروس ویا مدرن ترین سلاح فرهنگی مرتب نموده اند تا بتوانند کشور های اسلامی را به این بلا مبتلا سازند اگر تفرقه موجب حکومت داری میگردید فرعون به عنوان عبرت ابدی به بشریت معرفی نمی گردید ، تفرقه به هیچ وجه موجب حکومت کردن نمی گردد چون تفرقه راه تباهی است.
بخش دوم :
اسلام دین رحمت ورأفت است که از بدو ظهورش تا قیام قیامت با آنچه خلاف مصلحت اجتماع اسلامی ویا ضرر مسلمانان باشد می رزمد تمام اوامر ونواهی آن منشاء رحمت داشته بخاطر خیر و فلاح مومنین میباشد از آن است که حضرت محمد (ص )رحمت للعالمین هادی وبشیر معرفی گردید ه است ، از جمله منهیات اسلامی تفرقه افگنی ویا تفرقه شدن مؤمنین است که در ده ها مورد ازان نهی شدند حتی مؤمنین از تعقیب مسیر تفرقه آفرینان گذشته هم نهی شدند که مبادا آن مرض مهلک بر پیکر اجتماع شان سرایت کند وحیات اجتماعی شان را به تباهی بکشاند (ولاتکوا کالذین تفرقوا واختلفوا من بعد ما جائهم البینات واولئک لهم عذاب عظیم) « سوره آل عمران آیه 105 . »
ترجمه: مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند واختلاف کردند پس از آن که دلایل روشن برای شان آمد واینان برای شان عذاب بزرگیست .قرآن مجید در چند آیه مسلمین را از عواقب تفرقه وسرانجام کار تفرقه اندازان ومردم متفرق آگاه ساخته است وخداوند ج در چند سوره جمله ناهیه (ولاتفرقوا ) را نازل فرموده تا مومنین متعاقباً به جریان باشند که این مسیر خارزار وهلاکت بار است نه خود بروند ونه هم کسی را اجازه ویا سوق بدهند ، کلانترین نگرانی نبی کریم (ص ) از ابتدا بعثت تا اواخر حیات مبارک شان تفرقه وتفرق امت شان بود به مراتب امت خویش را از این موضوع وارتکاب عوامل آن برحذر می ساختند ونهی می کردند حتی از خداوند ج می طلبیدند که امتم را به بلای تفرقه مبتلا مگردان در احادیث ذیل میخوانیم ( لاتقاطعوا ولاتدابروا ولاتباغضوا ولاتحاسدوا وکونوا اخواناً کما امرکم الله ) مسلم .
ترجمه : مؤمنین با هم مقاطعه نکنید ، از هم پشت نگردانید ، باهم بغض نکنید ، وباهم حسادت نکنید با هم برادر باشید چنانچه الله ج شما را به براداری امر نموده است .
این اعمال چون مسیرش به راه تفرقه میرود جضرت نبی کریم ص از آنها نهی نموده است . بازمیفرماید: (الا لاترجعوا بعدی کفاراً یضرب بعضکم رقاب بعض) .رواه البخاری رقم 121 .
ترجمه: نشود بعد ازمن به دستورات خدا کفر ورزید (یا به نعمت اسلام ووحدت ) کفران نمائید که بعض شما گردن دیگری را بزنید. این خود ما را به اهمیت اجتناب از تفرقه متوجه می سازد زیرا نبی کریم ص علاوه بر نواهی فراوان از تفرقه اکنون یک بار دیگر نگرانی اش را در قالب نهی موکد از تفرقه به شیوه وصیت در میان میگذارد تا امت اسلام بداند این موضوع چه قدر مهم است . باز هم در حدیث دیگری همانند عالی ترین پدر مهربان راز بسیار مهم را با امتیانش در میان میگذارد وافشا می سازد میفرماید : ( ان الشیطان قد ایس ان یعبده المصلون فی جزیرة العرب ولکن فی التحریش بینهم) رواه المسلم رقم 2812 .
ترجمه: محققاً شیطان مأیوس گردیده از اینکه در جزیرة العرب دیگر پرستش شود ولی در تفرقه اندازی بین مسلمین هنوز هم کار میکند . یعنی وقت شما خدا را عبادت کردید شیطان فهمید دیگر شما آنرا عبادت نمیکنید حال فقط یک راه را به اهداف خود مناسب وکارا میداند آن راه تفرقه اندازی بین شما است پس بر مسلمانان است با خبر باشند وشکار برنامه دشمن نگردند. در حدیث دیگری نبی کریم (ص) تفرقه وعوامل آنرا منحیث ساری ترین ویروس مهلکه در جامعه اسلامی معرفی نموده وامت خویش را از تأثر وپذیرش آن سخت بیم میدهد میفرماید( دبّ الیکم داء الامم قبلکم الحسد والبغضاء هی الحالقة لا اقول تحلق الشعر ولکن تحلق الدین ) . رواه الترمذی رقم 2510 .
ترجمه : حسد و بغض از امم گذشته بر شما سرایت کرده این هم قطع کننده وبرنده است نمیگویم موی را قطع میکند ومی برد بلکه دین را میبرد ، یعنی دین است که شما را با هم پیوند میدهد ونزدیک میسازد حسد وبغض شما را از هم دور میسازد پس از دین بر شما اثر پیوند باقی نمی ماند ، لهذا همه رشد و تعالی برنامه های سرنوشت ساز وسعادت آفرین اسلام بر محور اتحاد و وحدت مسلمین میچرخد وبیشترین آسیب ها وخسارات کشورهای اسلامی از دروازه نفاق وتفرقه وتشتت وارد جامعه میگردد پس باید متوجه باشیم که (تفرقه راه تباهی ) یکی از یقینیات دین ماست نباید امت اسلام از این طریق خود را به قید اسارت دشمنان آورند ومرام شان را برآورده سازند.
بخش سوم :
بشریت قبل از ظهور اسلام در امواج مرگ بار طوفان تفرقه وتعصب افتاده بود و در صحرای جهالت همچون گله های حیوان درنده به جان هم افتاده بودند از حرمت انسانیت وامنیت مال وجان کس در انجا سراغ نبود در قتل وقتال وظلم واستبداد گوی مسابقه داشتند بجای اینکه گاه با چند لحظه تفکر وتامل ندامت به سراغ شان آید براین اعمال خود مفاخره داشتند بسا مردم از تابش نور نجات درفضای زندگانی شان مأیوس گردیده وفراموش کرده بودند ، قابل تذکر اینکه در این همه پیچ وخم ها دو اصل مهم نقش آفرینی میکرد (1) مسخ وگذاشتن دین سماوی شان (2) رشد تبعیض وتفرقه در شؤن زندگی شان ، در حالیکه خیل از مردم ها در انتظار مرگ به سر می بردند ناگهان آفتاب سعادت ونجات اسلام در افق زندگی شان تابش نمود حرمت وکرامت انسانیت اعاده و تبعیض وتفرقه دیگر رخت سفر بست .
یاد آن ایامیکه قلزم تن به طوفان داده بود – زورق روما بگرداب بلا افتاده بود
هم جهاز اهل جرمن برکنار ایستاده بــود تا گریگ از خود خبر گیرد بغرق آماده بود
حسبنا الله گفته ما کشتی برآب انداختــیم حسبة لله بحال این و آن پـرداختیم (بسمل)
یک باره انقلاب سرنوشت سازی در تمام اوضاع حیات اجتماعی وفردی بشر پدید آمد دیگر سیر قهقری انسانیت مسیرش را پیموده و با سرعت قناعت بخش سیرصعودیش به طرف قله های شامخ نجات وسعادت پیش میرفت دیری نگذشت که آشنائی وانقیاد دین خدا حاکم گردید جای تبعض وتفرقه را وحدت واخوت پر کرد دیگر در میان اوس و خزرج وده ها قبیله ای دیگر نه سراغ از قومگرائی وتعصب بود ونه جنگ و انسان کشی بیداد می کرد هر روز بر شوکت وقدرت مسلمین افزوده می گردید مردم ها پروانه وار به سمت شمع نجات اسلام فوج فوج می شتابیدند روزانه قلمرو حکومت اسلامی توسعه می یافت هر ظالم ومستبد در دور ترین گوشه های دنیا از رسیدن حکومت اسلامی وبه محاکمه کشانیدن خود با موج از نگرانی زندگی میکردند بسا زبر دستان پیش اسلام و مسلمین جبهه سائی میکردند.
دشت موسی گاه میلرزید از غوغای ما
کـوه آدم گاه سر میسود زیر پـای ما (بسمل)
این همه هیبت وشوکت مسلمانان امانت وار قرن بعد قرن تا به قرن حاضر رسید رشد وشکوفائی داشت ، اما در قرن حاضر باز آن دو ویروس مهلک (1) تابعیت ازهوا وترک دستورات دین خدا (2) تبعیض وتفرقه . که ملت های زیادی را در باد فنا داده بود ومعموره ها را به قبرستان مبدل کرده بود بسراغ این امت آمد ، باز آن همه آسایش ، امنیت ، ترقی وشوکت جایش را به رنج ، جنگ ، سیر قهقری وترس دشمنان داد . وبه اثر تفرقه مسلمین راه فعالیت دشمنان باز شد .
زکف تا سر رشته دین هدی نگذاشتند هرچه می بایست از جاه وحشم میداشتند
لیک چون سر در هوای معصیت فراشتند خود درویدند آنچه از تخم نامرادی کاشتند
چون منحرف گشتند از جاده دین نبی عهد دولت گشت همچون برق خاطف منقضی (بسمل)
حال اوضاع بعضی کشور های اسلامی بخصوص افغانستان ، آنقدر نگران کننده است که دنیای بشریت را متحیر ساخته است اینجا اعجاز کلام رسول الله (ص) را به چشم سر مشاهده میکنیم که در احـادیث : (یضرب بعضکم رقاب بعض)،(دبّ الیکم داء الامم قبلکم ) و(ان الشیطان قد ایس ان یعبده المصلون ).در بخش دوم متن مفصل آنها با ترجمه گذشت ، مسلمانان را از حالت امروزی جهان اسلام بیم داده بود. وخود میدانیم وحدت واتحاد در حیات انسانها از همه مهم تر است وعملاً می بینیم که تفرقه راه تباهیست در مسلمانان است که دیگر راه تفرقه را نپیمایند زیرا این راه نه تنها ما را بشکست وکشور ما را به تخریب مواجه مینماید بلکه دشمنان ما را رشد میدهد چرا پی تخریب خانه وکاشانه خود باشیم واگر آبادش نمی کنیم حد اقل تخریبش هم نکنیم آنقدر اسرار مسلمین فاش گردیده که دست مداخله وتخریب دشمنان از هرزمان دیگر بازتر میباشد باید اتحاد نمود ودست مداخله گران را کوتاه ساخت .
از جنون تا چند در تخریب خود کوشیم ما تا به کی خـون جگر از دست خود نوشیم ما
چند چشم خود زعیب خویشتن پوشیم ما چون خم نیل از تعصب تا بکی جـوشیم ما
آوخ آوخ کـز سخافت پیش هر اغیارویار فاش شد این عیب ما کالشمس فی نصف النهار . (بسمل)
بخش چها رم :
نه به طرف اینها باید رفت چون به تفرقه میرسند ونه به طرف تفرقه زیرا به اینها میرسد همچون خطوط متفرقه از مرکز واحد اند آنهم (تفرقه راه تباهی ) اگربگوئیم اینها اسباب تفرقه اند برجاست وربگوئیم آثار تفرقه اند رواست زیرا باهم ارتباط عمیق دارند هم با تفرقه قربت دارند وهم خود منکر اند اسلام هم از قرب منکرات نهی نموده است پس نباید با اینها نزدیک شد .
1- غیبت 2- کذب .3- تهمت .4- افتراء .5- ظلم . 6- خیانت .7- نمامی .8- مکر وخدعه .9- اذیت .10- تحقیر وتوهین .11- هجرالاقارب .12- عیب جوئی .13- شهادت زور. 14- کتمان حقایق .15- جدل ومنازعه .16- تجاوز برمال غیر .17- هتک حرمت .18- بغض وحسد .19- بخالت و20 خشونت ……. اینها همه از منهیات دین ماست وبعض اینها در فهرست گناهان کبیره قرار دارند گاهی میشود که انسان این عناوین فوق را نسبت به دیگری مرتکب میگردد فکر نمی کند آنرا به نفاق وتفرقه برساند اما سرانجام می رساند وگاهی هم انسان بعد از ابتلا به تفرقه مرتکب این اعمال میگردد فکر می کند بدین وسیله از شخص نا راض شده انتقام بگیرد درحالیکه اینها همچون بلای دو سر اول خود آنرا متضرر می سازد بلکه بیشترین ضرر در امور دنیا و آخرت بخود شخص مرتکب میرسد.
اللهم ارنا الحق حقاً وارزقنا اتباعه وارنا الباطل باطلاً وارزقنا اجتنابه
اللهم وحّد کلمة المسلمین فی مشارق الارض ومغاربها والف بین صفوفهم وانصر جیوشهم
آمین