مقالات

هفتم ثور را نکوهش و هشتم ثور را تجلیل می نماییم:ـ

Visits: 3

هفتم ثور را نکوهش و هشتم ثور را تجلیل می نماییم:ـ

نحمده ونصلی علی رسوله الکریم: وبعد

هنگامیکه بعد از جنگ جهانی دوم کشور امریکا در صدد این برآمد که نفوذ استعماری خویش را در کشورهای آسیایی  گسترش نماید .

روسها این حالت بوجود آمده را نتوانست تحمل کند بناء خواست که از طریق محصلین افغانی در پوهنتون ها خود تلاش های بلا وقفه خود روی دست گیرند تا جوانان افغان را به روحیه ایدولوژی کمونستی تحت تربیه قرار دهند تا به اهداف شوم واستعمار گرانه خویش نایل شده بتوانند به اثر همین فعالیت های ماموران دستگاه استخباراتی (کی جی بی ) وکارمندان سفارت شان درکابل درست در1965میلادی شالوده حزب دیموکراتیک خلق با اشتراک 67 تن از کمونیستهای سر شناس دوران پوهنتونی گذاشته شد،دگروال مازوف روسی می نویسد درزمان محمد ظاهر شاه وسردار محمد داوود اعضای کی جی بی با جناح های خلق وپرچم ارتباطات پیوسته وپنهانی داشتند.

درنتیجه روسها توانستند توسط مزدوران حلقه بگوش خلق وپرچم در هفتم ثور 1357 برابر با 27اپریل 1978میلادی کودتای منحوس را رهبری نمایند.

واولین نظام جمهوری به رهبری محمد داوود خان را سرنگون نمایند به تعقیب کودتای منحوس هفت ثور مظالم ومصائب گوناگون در کشور اسلامی ما به وقوع پیوست صد ها انسان مومن مظلومانه زنده بگور گردید که همین مظالم وفشار ها باعث انفجار ورستاخیز ملیونی مردم ما گردید،جبهات جهادی تشکیل وعرصه را برکودتاچیان چنان تنگ نمودند که بالآخره روسها با زیرپا نمودن موازین بین المللی با بیش از یکصد پنجاه هزار قشون سرخ روسی وطن عزیز ما را اشغال نمودند جهاد ومقاومت در برابر اشغالگران روسی ومزدوران شان چنان به قوت خود ادامه پیدا کرد تا سرانجام روسها ذلیلانه کشور مان را ترک نمود وسپیده دم پیروزی جهاد مقدس مان در هشتم ثور سال 1371 پرتوافشانی کرد.

 

آری ! افغانستان در طول تاریخش مورد طمع آزمندان و جهان تجاوز طلب قرار داشت، بویژه زمانیکه بریتانیا بر هند سلطه و حاکمیت داشت و افغانستان بعنوان منطقه حایلی بین امپراطوری تزاری روسیه و بریتانیا قرارگرفته بود، روسها میکوشیدند تا ازآن به مثابه پایگاه علیه مستعمرۀ بریتانیا استفاده نمایند و انگلیسها تلاش داشتند تا رقیب قدرتمند خود روسیه را در منطقه از طریق افغانستان تهدید کنند، و در نیمه دوم قرن نوزدهم کشور عزیز ما بیشتر مورد توجه دو امپراطورتجاوز پیشه و میدان تاخت و تاز و پلوگون نظامی استعماری قرارگرفت و تا زمانیکه تحولات اساسی و مهمی در ابعاد سیاست منطقه رونما نگردید، این کشمکش ادامه داشت.

 قدرت استعماری انگلیسها به ویژه در افغانستان رو به ضعف گرایید، تزار و امپراطوری تزاری طعمۀ رویداد اکتبرشد، شکست انگلیسها در جنگ با افغانها و استقلال افغانستان و نیز رویداد اکتبر یعنی سقوط نظام تزاری روسیه و رویکار آمدن سوسیالیستهای مدعی ایجاد و تشکیل جامعه طراز نوین در کشور روسیه میباشد.

ازین تاریخ به بعد چون اشکال کهن جامعه مصرفی به گونۀ مجبور به عقب نشینی گردید و جایشان را پدیدهای نوین، حالات و شرایط تازه مصرفی پرنمود، عطش سوزان و فرودادن و بلعیدن افغانستان برای مدتی چهره عوض کرد و رقابت گرم بر سر مسئله استعمار افغانستان به رقابت معتدل تبدیل شد، جامعه طراز نوین سوسیالیستها در برابر استعمار و استثمار جهان غرب به خط مقدم مسابقه قدرت مداری و استعمارگری قرارگرفتند واین امر روز به روز شدت میگرفت و نیازمندی ها به منابع مادی و امکانات مصرفی افزوده میشد و آنچه از افغانستان بغارت می بردند، جواب گوی نیازمندیهای شان نبوده و به راه حل های تازۀ که منجر به ازدیاد تحصیل امکانات این خطه شود پرداختند و بهترین راه وصول به هدف و تصاحب سرمایهای افغانستان را در این دیدند که عدۀ از خود باخته ترین و سست عنصرترین افراد مملکت را خریداری کنند، لذا اساس احزاب سیاسی را ریختند تا بدینوسیله پس از مدتی بتوانند توسط افراد گماشته شده حزب مورد نظر برای پیشبرد اهداف جامعه طراز نوین، همه داشتها و سرمایهای افغانستان دربست به اختیار گیرند.

و ازجانبی در اوایل دولت ظاهرخان در افغانستان میان روسها ودولت قراردادی به امضا رسید که اگر افغانستان اسلحه مورد نیاز خود را تنها از روسیه خریداری کند، تمام امکانات مورد ضرورت او را روسیه اکمال نماید، و ایجاب مینمود تا برای آموزش سلاح و استفاده گرفتن از آنها جهت حفظ و حراست حدود و ثغور دولت ظاهرخانی تعدادی در روسیه شوروی، تحت نظراساتید فن و کارشناسان جامعه سوسیالستی آموزش ببینند، واز این طریق روسها خود را برای تربیت نمودن نیروهای کودتاچی آماده ساختند و برآن شدند تا برای تکمیل برنامه خود، به تشکیل حزب دیموکراتیک خلق اقدام نموده و در فرصت مناسب که نصاب این دو بخش نظامی  وسیاسی به حدش برسد با یک حرکت وسیع و سریع همه جانبه این لقمه چرب و انرژی زا را بدون واهمه ازحلقوم فروبلعیده به پایین به فرستند. جالب اینکه بنیان گذاران جامعه طراز نوین بصورت همه جانبه فکر نکرده و اصلاً متوجه نشدند که این لقمه گلوگیر خواهد بود و ملت افغانستان چنان  شرایط را براستعمارگران سوسیالیستی بوجود خواهند آورد که برسر امپراطور مقتدربریتانیای کبیرآورد، و نه تنها افغانستان را بلعیده نخواهد توانست که مانع از سیطره و نفوذ این جامعه استعماری و مصرفی خواهند گردید.

نوکران حلقه بگوش به دستور بنیان گذاران سوسیالستی جامعه طرازنوین دست به کودتا زدند و آنچه خواستند کردند، ملیونها شهید و صدها هزار معلول و مفقود الاثر، تغییر سنبل محراب ومنبر، سرود ملی کشور مطابق با انترناسیونال، سیاست خشونت و شکنجه، تغییرات عرف و عادت و… همه و همه از دست آورد آنان بحساب میآید و اگر این نطفه خبیثه در کشوربسته نشدی این همه مصایب و آلام و بهانه های برای مداخله گران و استعمار غرب را مردم نمیدیدند.

شرح این هجران و این خون جگر              حالیا بگذارتا وقتی دگر

فقط بطور گذرا و اظهار ادب و حرمت به پیشگاه ملت قهرمان و خداجوی به نکات آتی مطلب را خاتمه میبخشیم و خدا را سپاس میگوییم که در برابر همه پلانهای شوم دشمن اسلام ستیز، دریا دلان وپاک باختگان با ایمان بپا خواستند که به حکم قرآن و دریافت این حقیقت که جان بازی در راه حق تنها مقامی است که شایسته انسانها حق پرست می باشد و از مسلمانان با ایمان یک فدایی راه خدا میسازد که با وجود علاقه که به پدر و مادر، زن و فرزند خانه و کاشانه، کسب وکار دارد، وقتی فرمان جهاد در راه خدا را میشنود، عشق و شوری برتر ازین علاقه ها و دلبستگی ها سراپای وجودش را می گیرد و او را به میدان نبرد میکشاند و میداند که علاقه بدنیا و دلبستگی به زن و فرزند تاجایی ارزش دارد که از حد طبیعی اش تجاوز نکرده و روح جوانمردی را در آدمی نکشد و او را زبون نگرداند.

آری ملت یکپارچه قیام کرد و در برابر فرعونیان زمان، موسی گونه به میعادگاه رفتند و شعاردادند که خسران وزیان از آن شماست و انقلاب عظیم خود را بیاری خداوند بزرگ به پیروزی رساندند.  

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *