مقالات

پاسخ به سوالات شرعی:ـ

بازدیدها: 253

پاسخ به سوالات شرعی:ـ

بسم الله الرحمن الرحیم

سوال : شخصیکه از عهده کاری بر آمده نمی تواند اهلیت آنرا ندارد توظیف نمودن آن به آن وظیفه چه حکم دارد؟

جواب : در حدیث شریف آمده هرگاه که کاری به غیر اهل آن سپرده شود آنگاه منتظر آمدن قیامت باشید . در ردالمحتار صفحه 382 جلد 4 به نقل از کتاب الصلح بزازیه آورده اگر امیر مسلمین شخصی غیر مستحق را به کاری می گمارد دو مرتبه مرتکب ظلم میشود. 1ـ به منع شخص مستحق. 2 ـ توظیف غیر مستحق.

سوال: این سخن حقیقت دارد که میگویند هرگاه که کارها به غیر اهل آن سپرده شود در آندم باید آمدن قیامت را انتظار نمود ؟

جواب : این سخن همچنان که مشهور است عین مضمون صریح حدیث بخاری بروایت ابوهریره رض میباشد. ( مراجعه شود مشکوة صفحه 469)

سوال : این سخن حقیقت دارد که در وقت قرب قیامت علماء از بین میروند ومردم جهال وزناکار وشراب خوار کثرت پیدا میکنند؟

جواب : این سه مضمون با علاوه کثرت زنها در بخاری ومسلم بروایت حضرت انس رض موجود است . (مراجعه شود مشکوة صفحه 469)

سوال : این سخن حقیقت دارد که در زمان قرب قیامت اشخاص متدین وپارسا آرزو میکنند ای کاش در بدل این مرده درین قبر میبودم؟

جواب : این سخن بعینه معنای حدیث است که امام مسلم از حضرت ابی هریره رض روایت دارد . (مشکوة صفحه 469)

سوال : این سخن حقیقت دارد که میگویند یکی ازعلامات خروج حضرت مهدی رض این است که مهر زنها بلند میرود؟

جواب : این سخن در تذکره امام قرطبی صفحه 638 جلد 1 ورساله عرف الوردی فی اخبارالمهدی منضمه ای الحاوی للفتاوی علامه جلال الدین سیوطی مذکور است اگر ضرورت باشد دیده شود.

سوال:درآخرالزمان چه علاماتی ازقیامت ظاهرمیشودکه دلالت برنزدیکی قیامت باشد؟

جواب:ایرادتمام علامات مقدورنیست،تعدادی ازعلامات را بیان میکنیم:

  1. علماء ازمیان برداشته میشوند.
  2. جهال زیادمیگردند.
  3. زناکاری زیادمیشود.
  4. شراب نوشی رواج پیدامیکند.
  5. مردهاکم میشوند.
  6. زنها زیادمیگردند.
  7. امانت ضائع میگردد.
  8. کارهابغیراهلش سپرده میشود.
  9. مال غنیمت ثروت شخص میگردد.
  10. زکات دادن مانندغرامت وتاوان برایشان مشکل تمام میشود.
  11. تعلیم علوم دینی برای کسب مقام وثروت رواج پیدا میکند.
  12. مردپیرو زنش میگردد.
  13. مرد ازمادرش نافرمانی کرده بادوستش نزدیک میشود.
  14. شخص ازپدرش دوری میجوید.
  15. سردارقبیله،محله وشهرفسّاق آن میباشند.
  16. بزرگ ونمایندۀ قوم، رذیل قوم میباشد.
  17. بعضی اشخاص را ازجهت ترس ازایشان، سلام واحترام میکنند.
  18. زنها بی عفت گشته،تاسویۀ که مانندکنیزان سرود وآوازمیخوانند.
  19. آلات ووسائل لهو زیادمیشوند.
  20. آخراین امت اولش را لعنت ونفرین وبدمیگوید،بادهای شدید،طوفانها، زلزله های کم نظیر،فرورفتن زمین،تبدیل صورت وباریدن سنگ ازآسمان،همۀ اینها،مانندتاری که سلسله ومهره هایش بهم میریزد،یکی بعددیگری پیدامیشود.
  21. مردم نمازراضائع میکنند- گناهان کبیره را مرتکب میشوند.
  22. سوددادن رواج پیدامیکند.
  23. رشوت ستانی بیحدمیشود.
  24. عمارتها وساختمانهای مستحکم ساخته میشود.
  25. دین رابدینارودرهم میفروشند.
  26. دلهافاسدمیشودوسخن حق درآن اثرنمی کند.
  27. مساجد را راه میسازند،نمازنخوانده ازآن عبورمیکنند.
  28. لباس های نازک وشفاف رواج پیدا میکند.
  29. جوروظلم باوج خودمیرسد.
  30. امراء فاجرودروغ گوبسیارمیشوند.
  31. قرّاءفراوان وزیادمیشوند.
  32. علماءوفقهاءکم وقلیل الوجودمیگردند.
  33. قرآن ها را مجلّل ومزین میسازند.
  34. زنان موسیقی نواز را مردم برغبت نکاح وازدواج میکنند.
  35. حدودالهی معطل میماند.
  36. پیمان شکنی بسیارمیشود.
  37. زنها بامردان خود را درساخت وسازمشابه مینمایند.
  38. مردان بازنان درلباس وصورت مشابهت اختیارمینمایند.
  39. شهادت دروغ بسیارمیشود.
  40. طبقۀ جهّال برمنابرجلوه میکنند.
  41. علماءبطرفداری ازحکّام حلال راحرام وحرام راحلال حکم میکنندوفتوا موافق خواهش امراءصادرمینمایند.
  42. قرآن راوسیلۀ تجارت شان میسازند.
  43. ازقطع صلۀ رحمی باکی ندارند.
  44. قماربازی شیوع پیدامیکند.
  45. مرگ ناگهانی بسیارمیشود.
  46. راست گودروغ گوودروغ گو،راست گومیشود.
  47. خائن امین وامین خائن میشود.
  48. قاریهای فاسق بروزمیکند.
  49. پسرهابه مادران مثل باداربه مزدور،برخوردمیکنند.
  50. مردمان گوسفندچران وبیابانی صاحب تعمیرات وساختمانهامیشوند.
  51. قسم بغیرنام الله«جل جلاله»بسیارمیشود.
  52. ازمسجدهاآوازفسّاق بلندمیشود.
  53. شراب برسرراه هانوشیده میشود.
  54. به ظلم افتخارمیکنندوبی احترامی به پیشوایان دین نمایان میشود.
  55. اعزازواحترام به مردم فاسق روی کارمیشود.
  56. غم مردم فقط شکم شان میباشد.
  57. همکاران ظالمان زیادمیشود.
  58. هواوهوس مردم،رنگارنگ بروزمیکند .

الإشاعه لأشراط الساعه – صفحۀ 122 – لسیدمحمدالبرزنجی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *